بازگشت

تفويض در آفرينش


خداوند، پيامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) را آفريد و خلقت، روزي رساندن، تربيت، ميراندن و زنده کردن بندگان را به آنان واگذار کرد.

اين مسأله ممکن است، به يکي از دو معنا باشد؛

الف) پيامبر (ص) و ائمه (ع)، همه اين کارها را با قدرت و اراده خودشان - بدون هيچ دخالتي از سوي خداوند - انجام مي دهند.

اين ديدگاه، کفري است صريح و ادله عقلي و نقلي، بر بطلان آن گواهي مي دهند

ب) خداوند، اين کارها را، مقارن با اراده ايشان، انجام مي دهد (ماند اين که موسي اراده مي کند و مقارن آن، خداوند عصا را تبديل به مار مي کند)، تا بدين وسيله، صدق و راست گويي آنان را به اثبات رساند.

اين معنا اگرچه عقلاً محال نيست؛ اما روايات ردّ «تفويض»، آن را مردود مي شمارد؛ مگر در هنگام ظهور معجزات. [1] .

البته در همين موارد نيز استناد حقيقي فعل، به خداوند متعال است و آورندگان معجزه، به اذن و فرمان او کاري را انجام مي دهند و در اين گونه امور، خودشان را به جاي «خالق» نمي گذارند.

«تفويض» مورد نزاع، قسمت اول از معناي ششم است.

گروهي از غلات، تفويض به اين معنا را مطرح مي کردند که به نام «مفوضّه» شهرت يافتند. آنان همواره مورد انکار و اعتراض ائمه (ع) و اصحاب آنان بوده اند. عالمان، فقيهان و متکلمان اسلام نيز آنان را طرد نموده، در زمره مشرکان و کافران قلمداد مي کردند.


پاورقي

[1] ر.ک: همان، صص 347 - 350.