جايگاه امام در آفرينش
احسايي در آثار خود، توجه زيادي به مباحث امامت داشته است که نمونه آن را در شرح مبسوط وي بر زيارت جامعه کبيره مي توان ديد. شاخص انديشه او در اين زمينه، توجه خاصي است که به جنبه هاي تکويني مقام امام نشان مي دهد؛ از جمله در بازگو کردن اين عقيده که پيامبر (ص) و امامان، برترين مخلوقات خداوند و واسطه فيض او هستند. وي آنان را علل اربعه کائنات (علت هاي فاعلي، مادي، صوري و غايي) معرفي مي کند.
در فلسفه ارسطويي و حکمت اسلامي، هر يک از اين اقسام چهارگانه، گوياي جنبه اي از نيازمندي پديده به علت است. احسايي به استناد مضامين حديثي، کمال هر يک از چهارجنبه عليت را در وجود پيامبر (ص) و امامان (ع) نشان مي دهد و نتيجه مي گيرد که آنان «علل اربعه کاينات»اند. [1] .
به اعتقاد وي پيشوايان معصوم (ع) واسطه فيض خدا هستند؛ يعني، پس از آن که خداوند آنان را خلق کرد، ايشان به اذن و مشيت الهي، موجودات ديگر را آفريدند. معصومان (ع) محل مشيت و اراده خداوند هستند و اراده آنان به اراده او است. از اين رو، آنان علت هاي فاعلي موجودات جهان اند. [2] .
تنکابني مي نويسد:
«بدان که شيخ احمد «رساله»اي نوشته است در باب اين که مصلّي، بايد در «اياک نعبد» حضرت اميرالمؤمنين (ع) را قصد کند، زيرا که خداوند مجهول الکنه است و آن چه در ذهن درآيد، مخلوق ذهن است؛ چنان که حضرت صادق (ع) مي فرمايد: «کلما ميزتموه باوهامکم بأدقّ معانيه فهو مخلوق مثلکم مردود اليکم». پس بايد «وجه الله» را اراده نمود که اميرالمؤمنين (ع) است». [3] .
همو آورده است:
«شيخ [احمد] مي گويد: خلق کردن خداوند، عالم را و خلق کردن امام، عالم را مانند اين آيه خواهد بود: «فويل للذين يکتبون الکتاب بايديهم» و ائمه (ع)، يد الله مي باشند... چرا استبعاد در خالقيت ائمه مي نمايند و حال اين که «تبارک الله احسن الخالقين» گواه بر آن است که به جز خداوند، خالق ديگر هست و قول خداي تعالي در باب حضرت عيسي روح الله (و اذ تخلق من الطين کهيئة الطير)، شاهد اين معنا است و قول اميرالمؤمنين (ع) (أنا خالق السموات و الأرض) دليل بر اين مطلب است و اين که اگر خداوند کسي را خلق کند که او آسمان و زمين را به اذن او خلق نمايد و قدرت آن داشته باشد، اين دخل در لطف و أدل بر کمال قدرت خدا است و مردم بيشتر اذعان به اين معنا مي کنند. همين تقرير را اين فقير (تنکابني) مؤلف کتاب «قصص العلماء» از حاج سيد کاظم رشتي [از شاگردان شيخ احسايي و جانشين او] شفاهاً شنيدم؛ چون مدتي به مجلس درس او حاضر مي شدم...». [4] .
تنکابني، سپس نقدي بر اين اعتقادات نگاشته است. [5] .
غير از اين دو مورد، مسايل ديگري شبيه اين، در کتاب «شرح العرشيه» از سوي شيخ احمد احسايي مطرح گرديده است. [6] البته اعتقاد به «خالقيت»، «رازقيت» و «حقيقت مشية الله» بودن معصومان (ع)، به قدري مشهور است که بارها ميان شيخيه و مخالفانشان، مناظره و نزاع درگرفت و موجب تکفير آنان گرديد.
به عنوان نمونه، گفت وگويي ميان شيخ عبدالرحيم بروجردي، با حاج محمد کريم خان (پيشواي شيخيه کرمان) انجام گرفت. در اين گفت وگو و مناظره، کريم خان گفت: اميرالمؤمنين (ع) بر بالاي منبر فرمود: «انا خالق السموات و الارض»، شيخ عبدالرحيم به او گفت: «درآن عهد برخي حضرت علي را کافر مي دانستند، مانند اهل شام. عده اي نيز او را خليفه چهارم و گروهي او را خليفه بلافصل پيامبر اکرم (ص) مي دانستند. در چنين عصري چگونه ممکن است علي (ع) چنين ادعايي کرده باشد و مردم هيچ گونه عکس العملي نشان نداده باشند»؟ و کريمخان سکوت کرد. [7] .
پاورقي
[1] ر.ک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج 3، صص 65، 296 - 298؛ ج 4، ص 47 و 48، 78 - 80؛ مجموعة الرسائل، ص 323.
[2] همان.
[3] قصص العلماء، ص 55.
[4] همان، ص 48.
[5] همان، صص 48 - 50.
[6] شرح العرشية، ص 324.
[7] براي توضيح بيشتر اين قصه ر.ک: قصص العلماء، ص 50.