انحرافات عقيدتي شيخيه
تبيين و نقد و بررسي تمامي عقايد و آراي کلامي شيخ احمد احسايي و شاگردان و پيروان او، در اين مختصر نمي گنجد. پيش از بيان يکي از آراي «غلوّآميز» وي، متذکّر مي گردد وصف کلي انديشه احسايي را مي توان در اين خلاصه کرد:
«وي علوم و حقايق را به تمامي، نزد پيامبر و امامان مي دانست و از ديدگاه او، حکمت - که علم به حقايق اشياست - با باطن شريعت و نيز با ظاهر آن، از هر جهت سازگاري دارد».
او معتقد است:
«عقل آن گاه مي تواند به ادراک امور نايل شود که از انوار اهل بيت (ع) روشني گيرد و اين شرط در شناخت هاي نظري وعملي يکسان وجود دارد. درست است که انديشه دراصول ومعارف دين واجب است، اما از آن جا که حقيقت با اهل بيت (ع) همراهي دارد،صدق احکام عقل، در گرو نوري است که از ايشان مي گيرد». [1] .
گرايش وي به امور باطني شريعت، به گونه اي است که موضع اهل ظاهر را در اکتفا به ظاهر شريعت، نمي پذيرد و معتقد است: «تمسکش به اهل بيت (ع)، در دريافت حقايق، سبب شده است که در بعضي از مسايل، با بسياري از حکيمان و متکلمان، مخالفت کند». از اين رو، عقايد وي و پيروانش درباره «معاد و اطوار جسم»، در «معراج پيامبر اسلام»، «وجود امام عصر (عج)»، «مقام ائمه اطهار (ع)»، «نيابت خاصه»، و «اعتقاد به رکن رابع» مورد اعتراض، و انکار و نقد انديشمندان و فقيهان بزرگ قرار گرفت.
اينک، ضمن اشاره به عقايد احسايي در باب «جايگاه امام در آفرينش»، نوشته هاي غلوّآميز وي را در اين باره نقد خواهيم کرد.
پاورقي
[1] ر.ک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج 3، صص 217 - 219.