سفرهاي گوناگون و پي در پي
احسايي، در پي شيوع بيماري طاعون، در عراق، به وطنش (احساء) بازگشت و پس از اقامتي چهار ساله، در سال 1212 ه. ق رهسپار عتبات شد. در بازگشت، بعد از مدتي اقامت در بصره، به «ذورق» در نزديکي بصره رفت و تا سال 1216 ه. ق در آن جا ماند. پس از آن نيز تا 1221 ه. ق چندين بار به طور موقّت در بصره و روستاهاي اطراف آن اقامت داشت. در اين سال به عتبات رفت و از آن جا عازم زيارت مشهد رضوي شد و بين راه، در يزد توقفي کرد. اهل يزد، از او استقبال گرمي به عمل آوردند و وي به اصرار ايشان، پس از بازگشت از مشهد، در يزد مقيم شد. [1] .
در اين زمان که آوازه احسايي در ايران پيچيده بود، فتحعلي شاه قاجار، [2] باب نامه نگاري را با او گشود و از وي براي ملاقات در تهران، دعوت به عمل آورد. [3] احسايي براي آن که دعوت شاه را نپذيرد، بهانه مي آورد تا آن که شاه در نامه اي ديگر، بدو نوشت که آمدنش به يزد با قشون بسيار، تهديدي براي ارزاق مردم آن جا خواهد بود و بار ديگر خواستار آمدن احسايي به تهران شد. وي بالاخره به تهران رفت ولي اصرار شاه را مبني بر مقيم شدن در تهران نپذيرفت و در سال 1223 ه. ق به همراه خانواده اش به يزد بازگشت.
احسايي در سال 1229 ه. ق در راه زيارت عتبات، به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و شاهزاده محمد علي ميرزاي دولت شاه (حاکم کرمانشاه) روبه رو گشت. حاکم اصرار به ملاقات وي، در کرمانشاه داشت و با تعهّدي که در مورد تدارک سفر هر ساله او به عتبات داد، وي را به اقامت راضي کرد. اين اقامت در کرمانشاه - به جز سفري دو ساله به حج و عتبات - حدود ده سال به طول کشيد. سپس به مشهد، يزد، اصفهان و کرمانشاه رفت و پس از يک سال اقامت در کرمانشاه، رهسپار عتبات شد و چندي بعد آن جا را نيز به عزم مکه ترک کرد؛ اما در دو منزلي مدينه، درگذشت و در قبرستان بقيع، دفن گرديد. [4] .
پاورقي
[1] شرح احوال شيخ احمد احسايي، همان، ص 19 - 23.
[2] وي از سال 1212 تا 1250 ه ق سلطنت کرد.
[3] براي متن يکي از نامه ها ر.ک: فهرست کتاب مشايخ عظام، همان، ص 166.
[4] شرح احوال شيخ احمد احسايي، همان، ص 26 - 40.