مقدمه
مکتب شيخيّه (کشفيه - پايين سري) در اوايل قرن 13 ه.ق به وسيله احمد بن زين الدين معروف به «شيخ احمد احسايي» (1166 - 1241 ق) پديد آمد. مکتبي که نه تنها خود دستخوش تحولات زياد گرديد؛ بلکه باعث به وجود آمدن تحولات بسيار ديني و اجتماعي و حتي نظامي در کشور ايران شد و بذر بابيت و بهائيت پاشيده گرديد.
شيخ احمد احسايي، گرچه در حوزه هاي علوم ديني حضور داشت؛ اما کمتر به درس اساتيد حاضر مي شد و مدعي بود که در فراگيري علوم، شاگرد کسي نبوده و تنها آنچه را مي داند از راه خواب به دست آورده است. شاگردان او نيز اين ادعا را درباره استاد خود تصديق مي کردند. [1] اين نکته به رغم آن که حکايت از نوعي بلوغ و رشد فکري دارد، مي تواند نشانگر نقطه ضعفي نيز باشد؛ زيرا برخي از علوم و معارف، چيزي نيستند که در قالب الفاظ و مفاهيم قرار گرفته و هر کسي بتواند بدون استاد آنها را به دست آورد. همان طور که در مورد فلسفه و عرفان هميشه تذکر داده اند که خواندن اين درس ها، بدون استاد موجب زحمت براي خود و ديگران مي گردد. پيروان شيخيه، چنان در حق شيخ احمد مبالغه کرده که ادعا نموده اند: «شيخ خدمت حضرت حجّت (عج) رسيده است. [2] اين در حالي است که حتي برخي از بزرگان، به انحراف و بلکه تکفير شيخ احمد، حکم داده اند.
پاورقي
[1] دليل المتحيرين، ص 22؛ فهرست، ج 1، ص 141؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص 590.
[2] روضات الجنات، ج 1، ص 91.