بازگشت

جهت گيري کلي ايدئولوژي بهائيه


فرقه‌هاي انحرافي با اهدافي متفاوت پديد مي‌آيند و در زمينه‌هاي گوناگوني فعّاليت مي‌کنند. در قرن سيزدهم هجري خاورميانه شاهد رويداد و خيزش مرام‌ها و مسلک‌هاي جديد بوده است. ظهور فرقه‌هاي وهّابيت در حجاز، ترويج افکار ليبراليستيِ جدايي دين از سياست، ملّي‌گرايي در کشورهاي آسيايي به ويژه در ترکيه، ادّعاهاي دروغين ملّاغلام احمد قادياني در هندوستان و بالا‌خره ظهور بابيه و بهائيه در ايران، هدف‌هاي مشترکي را تعقيب مي‌کردند.

همه فرقه‌هاي گمراه و گمراه کننده با سر سپردگي به قدرت‌هاي استکباري و شيطاني با هدف مشترک ايجاد تفرقه ميان صفوف مسلمانان و تزلزل در باورها و افکار آنان و در نتيجه، از بين بردن اسلام يا تبديل اسلام ناب محمدي به يک مکتب بشري يا فکري کهنه و مندرس و... بوده است.

از سوي ديگر، هر يک از فرقه‌ها در خاستگاه جغرافيايي خود، هدف ويژه‌اي را دنبال مي‌کردند. در شرايط اجتماعي - فرهنگي ايران که بيش‌تر مردم آن را شيعه اماميه تشکيل مي‌دادند و با توجّه به اين که در مکتب تشيّع مباحث اجتهاد و تقليد رواج داشته، مردم جايگاه مرجعيّت عالمان دين شناس را ارج مي‌گذاشتند، هم چنين بسياري از سنن اجتماعي - فرهنگي با مفاهيم ديني آميخته شده بود.

در چنين وضعيتي، جهت‌گيري کلّي ايدئولوژي فرقه‌هاي بابيه و بهائيه، جداسازي ملت ايران از مراجع تقليد و مشغول کردن آنان به مکتبي بشري بود؛ مکتبي که جنبه‌هاي غير عقلاني آن به عقلانيتش مي‌چربد و به تدريج از صحنه‌هاي عملي زندگي اجتماعي و سياسي خارج مي‌شود. در نهايت، گرايش به اين ايدئولوژي موجب دور شدن مردم از دين و دينداري شده، پيوستن به مکاتب غير ديني را آسان مي‌کند.

پيدايش ايدئولوژي جديد، با ارايهِ تغييراتي تازه در تفسير اصول و فروع دين، جدايي آن از دين اسلام و شيعه را به دنبال داشت. گر چه انحراف و بدعت جديد با عنوان «رکن رابع» و «ادّعاي نيابت خاصّه» در عصر غبيت کبري، زمينهِ مناسبي براي انحراف بزرگ‌تري به نام «بابيّت» آماده کرده بود، ولي پديد آمدن آيين و مناسک تازه در فروع دين، پيروان علي محمد باب را از ديگر مسلمانان و شيعيان در زندگي عملي و اجتماعي نيز جدا نمود.

از سوي ديگر، حکم تکفير و ارتداد علي محمد شيرازي و پيروان وي از سوي علماي شيعه در ايران و عراق، و سپس با فتواي عالمان مسلمان در کشورهاي ديگر، موجب شد تا دنياي اسلام با بدعت تازه‌اي که استعمارگران آن را پايه گذاشته بودند و از آن حمايت مي‌کردند، آشنا شود.

ناگفته نماند که در اين عرصه، با ادّعاي دروغين حسين علي نوري (بهاء الله) و افاضات او، بابيّه از حالت سنّتي خارج و به آداب و رسوم متناسب با زمانه نزديک‌تر شد. اين نزديکي، با آسان‌تر کردن احکام مربوط به روابط جنسي و وجهه‌هاي ظاهراً انسان دوستانه در مجازات دزدان و حکم به عدم سوزاندن کتب، [1] گسترش روابط با اجانب، لغو حکم جهاد و مبارزه، جلوگيري از شرکت پيروان در سياست و... قابل مشاهده است.


پاورقي

[1] حسين علي (بهاء) نوري، در کتاب اقدس، ص 23 مي‌نويسد: «قد عفا اللّه عنکم ما نزل في البيان من محو الکتب»، خداوند از حکمي که در کتاب بيان آمده که همهِ کتاب‌ها را نابود سازيد، صرف نظر کرده.