بازگشت

ايدئولوژي بابي گري و بهايي گري


با اعدام باب در 27 شعبان 1266 ه. ق، مسلک بابيّت به تزلزل و تشتّت دچار شد و گر چه عده‌اي از بابيان نخستين پس از پي بردن به ادّعاهاي بي اساسي چون نسخ شريعت اسلام و ظهور آيين جديد، دست از اين آيين کشيدند، ولي برخي از طرفداران آن با انگيزه‌هاي گوناگون، از جمله حمايت‌هاي گوناگون بعضي از کشورها و مخالفان اسلام و تشيّع، بابيّت را در شکل حمايت از جانشين باب - ميرزا يحيي (صبح ازل) - پي‌گيري کردند. پس از تبعيد اين گروه به بيرون از کشور ايران، آيين خود را در بغداد، ترکيه، فلسطين اشغالي و قبرس تبليغ مي‌کردند تا آن که ادّعاهاي جديد حسين علي نوري با استقرار در «حيفا»ي سرزمين اشغالي رسماً مورد توجّه رژيم غاصب صهيونيستي و استعمارگران قرار گرفت.

آموزه‌هاي غلط و توهّم‌آميز علي محمد شيرازي (باب) به دست يحيي (صبح ازل) مورد توضيح و تفسير قرار گرفت. ازليان با مرام جديد بابي خوگرفته، درصدد بودند تا ايدئولوژي بابيه را حفظ کنند، ولي حسين علي نوري پس از فراهم کردن زمينه‌هاي لازم براي اعلان موجوديت، دعاوي چندي را نيز اعلام نموده و ايدئولوژي بهائيه را بر مبناي نسخ شريعت پيشين مطرح کرد.

او هر جا به تناسب موقعيت، مقام و مخاطبان، دستورهايي را صادر مي‌کرد که به ايدئولوژي آنان معروف گرديد. بي‌ارزشي و پوچي مفاهيم اين ايدئولوژي در بررسي و تحليل بعضي از آموزه‌هاي آن نشان داده خواهد شد.