به رسميت شناختن يکديگر
عليرغم سابقهِ دشمني که ميان يهوديان و مسلمانان در طول تاريخ اسلام بود، و بهائيت هم ريختن خون مسلمانان و غارت اموال را مباح اعلام کرده بود، [1] چهارمين پيشواي بهائيت در صدد بر آمد تا با استفاده از اختلافات ديرينهِ مسلمانان و يهوديان، سرزمين اشغالي فلسطين (اسرائيل) را به عنوان مرکز اصلي بهائيان بپذيرد و دولت غاصبانه يهود را به صورت پناهگاه و تکيهگاه جهاني اين فرقه در آورد.
دولت غاصب اسرائيل، از وضعيت به وجود آمده به خوبي استفاده کرد و لذا براي سرمايهگذاري در حيطهِ حکومت غاصبانهاش از همگان دعوت کرد و با روي خوش نشان دادن به سرمايهداران بهايي در فلسطين اشغالي، زمينههاي سرمايهگذاري فراهم شد؛ چنان که تدفين رهبران بهايي در فلسطين اشغالي، بهانهاي ديگر براي تفاهم بيشتر بهائيان و يهوديان به دست داده است.
از اين رو، شوقي افندي در تلگراف 9 ژانويهِ 1951م رسماً از تشکيل دولت غاصب اسرائيل حمايت کرد. [2] و ميرزا حسين علي بهاء هم پيش از آن، در مدت حياتش مردم را به اجتماع صهيونيسم در سرزمين اشغالي فلسطين دعوت کرد و در کتاب «الاقدس» که پنداشت وحياي است از آسمان نازل شده، در تأييد و تمجيد دولت غاصب صهيونيستي پرداخته است. [3] .
و شرمگينتر آن که، پسر ميرزا حسين علي (عبدالبهاء) تلاش مذبوحانهاي کردهاست تا سرزمين فلسطين را، سرزمين يهوديان و وطن آنان قرار دهد و اظهار اميدواري ميکند که يهوديان پراکنده در جهان، به يک اجتماع بزرگ دست يابند و با آمدن به سرزمين فلسطين و با تصرف زمينها، روستاها و سکني گزيدن در آنها، همهِ سرزمين فلسطين را سرزمين و وطن خود قرار دهند!!! [4] .
البته درمقابل اين خوش خدمتيهاي بهائيان، دولت غاصب اسرائيل، نمکنشناسي نکرد و جزو اولين کشوري بود که مسلک بهائيت را به رسميت شناخت و جزو مذاهب رسمي کشورش قرار داد. پروفسور نرمان نيويچ، دادستان اسبق حکومت فلسطيني که يکي از شخصيتهاي سياسي و حقوقي دولت غاصب اسرائيل است، بهائيت را در رديف سه دين «يهودي، اسلام، مسيحي» به رسميت شناخته، چنين مينويسد:
«... اکنون فلسطين را نبايد في الحقيقه منحصراً سرزمين سه ديانت محسوب داشت، بلکه بايد آن را مرکز و مقرّ چهار ديانت به شمار آورد؛ زيرا امر بهايي که مرکز آن «حيفا» و «عکا» است و اين دو مدينه زيارتگاه پيروان آن است، به درجهاي از پيشرفت و تقدّم نايل گشته که مقام ديانت جهاني و بين المللي را احراز نموده است.و همانطور که نفوذ اين آيين در سرزمين مذکور روز به روز رو به توسعه و انتشار است، در ايجاد حسن تفاهم و اتحاد بينالمللي اديان مختلف عالم نيز عامل بسيار مؤثّري به شمار ميآيد...». [5] .
به اين ترتيب، بهائيان زير ستارهِ شش پر اسرائيل، به حيات خود ادامه دادند و در نتيجه براي هميشه، وابسته به حمايت اسرائيل شدند و درحقيقت آيندهِ هر دو به يکديگر گره خورده است.
پاورقي
[1] چنان که در گزارش نمايندهِ سياسي انگليس در ايران در تاريخ 21 ژوئن 1850 م آمده است. ر.ک: انشعاب بهائيت، ص 45.
[2] ر.ک: انشعاب در بهائيت، ص 169.
[3] وي آورده است: «هذا يوم فيه فازالکليم بانوار القديم، و شرب زلال الوصال من هذا القدح الذي به سجرت البحور. قل تا الحق انّ الطور يطوف حول مطلع الظهور، و الروح ينادي من في الملکوت، هلموا و تعالوا يا ابناء الغرور، هذا يوم فيه سرع، کرم ا شوقاً للقائه و صاح الصهيون قد اتي الوعد، و ظهر ما هو المکتوب في الواح ا لله لمتعالي العزيز المحبوب». الاقدس، ص 118. 31. ر.ک: مفاوضات عبدالبهاء.
[4] ر.ک: مفاوضات عبدالبهاء.
[5] انشعاب در بهائيت، ص 170 - 171، به نقل از: قرن بديع: 4 / 162.