بازگشت

وضعيت دموکراسي


در بررسي سه ديدگاه «پايان باورانه»، روشن شد که از نظر مسيحيت، ملکوت (سلطنت) الهي در اين دنيا نيست و سلطنت مسيح در آخرت عملي خواهد شد. مارکسيسم نيز وجود دولت را در کمون نهايي خود نفي مي کند و آينده مادي گرايانه و جامعه بدون طبقه خود را در همين دنيا محقّق مي داند. اين ديدگاه جنبه مادي زندگي را در نظر مي گيرد که شکست و پوچ بودن آن اينک بر همگان روشن است.

اما پايان تاريخ فوکوياما هنوز تحقّق نيافته و به زعم وي جهان در حال حرکت به سوي تشکيل دولت هاي ليبرال - دموکراسي و غلبه آن بر ساير اشکال و صورت هاي حکومت است. آنچه فوکو ياما از آن غافل است، کاستي ها و چالش هاي فراروي ليبرال - دموکراسي است. الان خطوط قرمز دموکراسي از هم فرو پاشيده و روشن شده که اين نظام حکومتي نيز، مطلوب ترين و بهترين شکل حکومت نيست و فساد، تزوير، سرمايه سالاري و فريب افکار عمومي حرف اوّل را در آن مي زند. اين نوع حکومت، به استثمار گروهي انجاميده و در آن منافع اکثريت به ظاهر حفظ شده است؛ اما در واقع، اقليت سرمايه دار (در چهره اکثريت)، حاکميت و منابع و درآمدها را در دست دارد. در اين نوع حکومت، افکار عمومي، به وسيله رسانه هاي گروهي و صاحبان ثروت و قدرت کنترل و هدايت مي شود و برنامه هاي جنگ طلبانه و تجاوزگرانه به آراي مردم، نسبت داده مي شود....

در هر حال وجود مشکلات و معضلات اساسي اخلاقي، اجتماعي و سياسي و ضرورت رفع آنها از جوامع، بايستگي دولت اخلاقي امام مهدي(عج) را اثبات مي کند و اين امر هنگامي است که تمامي حکومت ها و دولت ها، ناکارآمدي و ناتواني خود را در تأمين کمال و رفاه انسان ها نشان مي دهند و انديشه ها و افکار ناقص بشري، نمي توانند برنامه هاي کامل و جامع براي بهبود امور ارائه دهند و جامعه نيز مالامال از فساد، ظلم، انحراف، ناهنجاري، شهوت راني و.. مي شود. در اين زمان دولت مهدوي(عج) شکل مي گيرد و همه اين کاستي ها و ناراستي ها را از بين مي برد و اخلاق و رفتار مردم را متعالي و الهي مي کند.