بازگشت

امامت (سياست امامت)


بنابر فرض اين تحقيق، دولت مهدوي، دولتي اخلاقي(کمال گرا و احياگر نفوس) مبتني بر ساختار امامت است. در علم کلام و مباحث اعتقادي روشن شده که «امامت»، در اعتقاد شيعه، پيشوايي و ولايت شخص معصوم است که از سوي خدا به اين مقام منصوب شده است. «امامت» تنها يک مقام و حکومت ظاهري نيست؛ بلکه يک مقام والاي معنوي و ديني است. امام علاوه بر رهبري حکومت اسلامي، هدايت همه جانبه را در امر دين و دنيا بر عهده دارد. فکر و روح مردم را هدايت کرده و شريعت پيامبرصلي الله عليه وآله را از هر گونه تحريف و تغيير پاسداري مي کند و به اهدافي که پيامبرصلي الله عليه وآله براي آن مبعوث شده، تحقّق مي بخشد.

امام از حيث درجه کمالات وجودي، در برترين نقطه قرار دارد و امير کاروان سير بشري است. قافله سالار اين کاروان کمال و هدايت، اينک و در عصر ظهور و تشکيل دولت جهاني اسلام، حضرت مهدي(عج) است. او به کامل ترين شکل، شؤون امامت را در عرصه جهان جلوه گر و نمايان خواهد کرد و زعامت ديني - سياسي و هدايت و ارشاد انسان ها را عهده ار خواهد بود.

کار ويژه بنيادين و کمال گرايانه اين زعامت و حکومت، برنامه ريزي صحيح و تلاش در جهت تربيت ديني و معنوي جامعه، رشد فکري و علمي و بالندگي فضايل و کمالات عالي انسان و گسترش تقوا است. البته توجّه به اموري مانند برقراري عدالت اجتماعي، تأمين بهداشت، آموزش، امنيت و.... جايگاه خود را دارد. در اينجا جامعه به سوي تأمين سعادت پايا و فناناپذير رهبري مي شود و عوامل سقوط و نابودي شخصيت حقيقي و عالي آدمي و موانع رشد و کمال انسانيت، برطرف مي گردد.

قرآن مجيد در ترسيم سيماي معنوي حکومت صالحان - که وعده تحقّق آن به دست مهدي موعود داده شده است - مي فرمايد: «الّذين ان مکّنّاهم في الارض اقاموا الصّلاة و آتوا الزّکاة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الامور»؛ [1] «کساني که چون به آنان در زمين قدرت و توانايي دهيم، نماز به پا مي دارند و زکات مي دهند و به کارهاي پسنديده وا مي دارند و از کردارهاي ناپسند باز مي دارند و فرجام همه کارها از آن خدا است». در بعضي تفسيرها، اين آيه به امام مهدي(عج) و ياران ايشان تأويل شده است. [2] خواجه نصير نيز نوشته است:

«سائس اول (امام) تمسّک به عدالت کند و رعيت را به جاي اصدقا دارد و مدينه را از خيرات عامه مملوّ کند و خويشتن را مالک شهوت دارد». [3] .

امام معصوم عليه السلام داراي ولايت ها و مسؤوليت هاي مختلفي است، از جمله: ولايت تشريعي، ولايت قضاء، ولايت اجراي احکام و حدود، ولايت اطاعت و فرمانبري، ولايت نظارت در شئون اجتماعي، ولايت سياسي در دايره جامعه و ولايت هدايت و نفوذ و پرورش معنوي و ولايت تکويني (قدرت تغيير تصّرف بر افکار و اشياء).

بر اساس ولايت هدايت و نفوذ و پرورش معنوي - که مهم ترين ولايت ها است و در سايه يک دولت کارآمد و کمال گرا بهتر جلوه مي يابد - هدايت معنوي و اختيارات ويژه و قدرت و نفوذ و سلطه و ولايتي خاص است که به وسيله آن، احياي دل هاي مرده و زنگار گرفته و پرورش قلوب و هدايت معنوي انسان ها، براي امام امکان پذير مي شود. اين بعد از ولايت اهميت خاصي در نظام امامت دارد و حتي ساير ولايت ها و اختيارات (قضا، سياست و...) براي تقويت اين بعد از ولايت است تا جان هاي مرده و وجدان هاي خفته بيدار شوند و جامعه، روح و حيات نويني (اخلاقي - معنوي) پيدا کند... بي شک در برابر اين همه خودکامگي ها، هواپرستي ها، غفلت ها، استکبارگري ها و ستم ها، هدايت و پرورش معنوي با موانع و مشکلات فراوان و سختي همراه است... در چنين شرايطي ناگزير حکمت هدايت الهي ايجاب مي کند که امام از قدرت ويژه اي برخوردار باشد تا بتواند علي رغم ظلمات و موانع و حجاب ها؛ از يک سو در عمق جان هاي مرده و وجدان هاي خفته و فطرت هاي زنگار گرفته نفوذ کند و در آنها تصرّف و ايجاد تحوّل نمايد و از سوي ديگر در وجدان و تفکّر عمومي جامعه، روح و حيات جديدي بدمد و فرد و جامعه را در سير تکاملي قرار دهد. [4] .


پاورقي

[1] حج(22)، آيه 41.

[2] علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، ص 87؛ سيد هاشم بحراني، المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة، ص 254؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 47، ح 9.

[3] نصير الدين طوسي، اخلاق ناصري، ص 301.

[4] ر.ک: عباسعلي عميد زنجاني، فقه سياسي، ج2، ص327 و 328.