بازگشت

صاحب شمشير


يکي از انگاره هاي مطرح درباره حضرت مهدي، «خروج او با شمشير» است. اين تعبير بيانگر آن است که ظهور و قيام آن حضرت و سير مبارزه و ظلم ستيزي او، با درگيري و ستيزش مداوم همراه خواهد بود. بر اين اساس در دست گرفتن شمشير، به معناي آن است که جامعه آرماني اسلام، به آساني شکل نخواهد گرفت و با قدرت نظامي و سرکوبي دشمنان و مفسدان و برخورد سرکوب گرانه و مقتدرانه، مي توان به آن دست يافت.

روشن است که «قيام بالسيف»، نماد و نشانه اي از قدرت نظامي و اقتدار فراگير است که اجبار و زور را در پي دارد و کمتر در آن نرمي و ملاطفت ديده مي شود. در روايات مختلفي، اين تعبير به کار رفته و از منجي مصلح با عناوين «القائم بالسيف»، «الصاحب السيف» و...ياد شده است. اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «صاحب رايت محمدي و بنيانگذار دولت احمدي ظهور مي کند؛ در حالي که شمشير در دست دارد، جز راست به زبان نياورد» [1] .

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «همه ما قائم به امر خداييم، يکي پس از ديگري تا زماني که صاحب شمشير بيايد. چون صاحب شمشير آمد امر و دستوري غير از آنچه بوده، مي آورد.» [2] .

حسن بن هارون گويد: «در نزد امام صادق عليه السلام نشسته بودم که معلّي بن خنيس پرسيد: آيا قائم عليه السلام به خلاف سيره حضرت علي عليه السلام رفتار خواهد کرد؟ امام فرمود: بلي، حضرت علي عليه السلام ملايمت و نرمش را در پيش گرفت، چون مي دانست، پس از او [دشمنان] بر يارانش چيرگي پيدا مي کنند. اما سياست حضرت قائم، قهر و غلبه و به اسارت گرفتن است؛ زيرا مي داند که پس از او کسي بر شيعيان تسلّط نخواهد يافت». [3] .

امام سجادعليه السلام فرموده است: «در قائم سنتي است از هفت پيامبر...و اما از محمّدصلي الله عليه وآله خروج با شمشير است». [4] همچنين عبارت هاي «في السيف يظهر به» و «سنة من محمدصلي الله عليه وآله»...نقل شده است [5] .

امام صادق عليه السلام در تفسير آيه «ولنذيقنهم من العذاب الادني دون العذاب الاکبر» مي فرمايد: «عذاب نزديک تر، قحطي و خشکسالي و عذاب بزرگ تر، خروج قائم مهدي(عج) با شمشير در آخر الزمان است» [6] .


پاورقي

[1] «يظهر صاحبُ الراية المحمّدية، والدولة الاحمدية القائم بالسيف والحال، الصادق في المقال...»: لطف اللَّه صافي گلپايگاني، المنتخب الاثر، ص 210، ح 52؛ قندوزي حنفي، ينابيع الموّدة، ج 2، ص 488.

[2] «کُلّنا قائم بامر اللَّه واحداً بعد واحد، حتّي يجي ء صاحب السيف، فاذا جاء صاحبُ السيف، جاء بأمر غير الّذي کان»:محمد بن يعقوب کليني، کافي، ج 1، ص 536، ح 2؛ بحار الانوار، ج 23، ص 189، ح 4.

[3] «کنت عند أبي عبد اللَّه عليه السلام جالساً، فسأله المعلّي بن خنيس: ايسير القائم اذا قام بخلاف سيرة عليّ عليه السلام؟ فقال: نعم و ذلک أن علياً سار بالمنّ والکفّ، لانّه علم أنّ شيعته سيظهر عليهم من بعده وأنّ القائم اذا قام، سار فيهم بالسيف والسبي، وذلک أنه يعلم أن شيعته لم يظهر عليهم من بعده أحداً أبداً»: محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 232، ح 16؛ محمد بن علي بن بابويه صدوق، علل الشرايع، ج 1، ص 21، ح 1؛ محمد بن حسن طوسي، التهذيب، (تهران: دارالکتب الاسلامية، 1365)، ح 6، ص 154، ح 2.

[4] «في القائم سنة من سبعة انبياء...وامّا من محمد فالخروج بالسيف»، محمد بن علي بن بابويه صدوق، کمال الدين، ج 1، ص 322، ح 3؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمة، ج 2، ص 522.

[5] ر. ک: لطف اللَّه صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 371 و 372.

[6] «انّ الادني القحط والجدب والاکبر خروج القائم المهدي بالسيف في آخر الزمان»: سيد هاشم حسيني بحراني، المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة، (تهران: آفاق، 1376)، ص 305.