فرضيه دولت اقتدارگرا و مبتني بر قدرت فيزيکي
يکي از فرض هاي قابل تصّور - طبق برداشت ظاهري و ناکافي از روايات - درباره دولت مهدي، اقتدارگرايي و اتکاي آن حضرت بر قدرت فيزيکي (زور) است.
بر اين اساس، حضرت مهدي(عج) پس از پيروزي بر دولت هاي جائر، موفق به تشکيل دولتي فراگير و اقتدارگرا مي شود. ويژگي چنين دولتي، تکيه بر قدرت فيزيکي (القائم بالسيف)، ايجاد رعب و ترس در ديگران، سلطه فراگير و کامل بر جهان و سرکوبي شديد مخالفان و ناراضيان است. آن حضرت با کمک نيروي نظامي، بر دشمنان خود پيروز خواهد شد. براي اينکه ظلم و فساد در جامعه حاکم نشود و صاحبان زر و زور و تزوير نتوانند قدرت را در دست بگيرند، بايد هميشه با آنان در نزاع و درگيري بود و آنها را سرکوب کرد. اين فرض با توجّه به روايت هاي مختلف (در زمينه دولت مهدي) به دست مي آيد. برخي از اين روايات، مورد بررسي و نقد قرار خواهد گرفت. از طرفي يکي از ويژگي هاي مهم آن حضرت، قاطعيت و سازش ناپذيري دانسته شده است؛ يعني:
«او در راه و کار خودش سازش ناپذير است و در اجراي حدود و احکام الهي و مبارزه با ستمگران، قاطعيتي خدايي دارد. چشم پوشي و مسامحه اي در راه و روش او نيست. از هيچ مقام و قدرتي نمي ترسد و بدون هيچ گونه ملاحظه اي، تبه کاران را کيفر مي کند...عينيت يافتن عدالتي فراگير و ريشه سوزي هر ظلم و ستم، بايد بدون کمترين ترحّم و ارفاق و استثنايي صورت گيرد؛ به طوري که در هيچ جاي جهان، علّت فساد و عامل بيداري بر جاي نماند تا بتواند به تدريج به مناطق ديگر نفوذ کند و به توطئه و کار شکني در کار سامان بخشيدن به جامعه بشري بپردازد...امام مهدي(عج) با ايجاد بيم و دلهره و ترس هاي عميق و راستين، بسياري از گروه هاي مخالف و ستم پيشه را مجبور به ترک راه و روش خود مي کند و به تسليم وا مي دارد؛ يعني، مهم ترين برنامه ايشان سرکوبي دشمنان و تحقق اهدافي مانند صلح و امنيت و عدالت است که تنها با قدرت نظامي به دست مي آيد.
در احاديث آمده است: از شمشير برنده و اداره قاطع امام و يارانش همه اهريمنان مي هراسند و ترسي گران بر روان دژخيمان خون آشام سايه مي افکند و لرزه بر اندام خود کامگان و طاغوتيان مي اندازد» [1] .
از بعضي روايات هم استفاده مي شود که اين رعب و ترس در دل همه مردم انداخته مي شود تا خلاف و گناه نکنند و هميشه و در هر حال، مواظب رفتار و گفتار خود باشند. البته بايد دانست که يکي از شاخصه هاي اساسي دولت ها، اقتدار عام و فراگير و وضع مقررات آمرانه است؛ يعني، دولت ها بايد از قدرت تأييد شده به منظور تصميم گيري هاي الزام آور و صدور فرمان هاي الزامي، برخوردار باشند و اين با اقتدرگرايي و تکيه بر قدرت فيزيکي فرق دارد.
پيش از بيان روايات، ابتدا تعاريف و شاخصه هاي دولت اقتدارگرا از نظر علم سياست، مطرح مي شود. البته از اين ويژگي ها و نکات، نمي توان نتيجه گرفت که حتّي در صورت تحقق بعضي از شاخصه هاي ياد شده، دولت مهدوي، دولتي اقتدارگرا مطابق با تعاريف امروزي است.
سؤال. اقتدارطلبي چيست و چه پيوندي با فرض ياد شده دارد؟
در اقتدارطلبي (Authoritarianism)- به عنوان نظام سياسي - حاکمان، خواست هاي خود را در قالب تصميمات سياسي، از بالا بر مردم تحميل مي کنند. در واقع اقتدارطلبي، صفت اشکال مختلفي از نظام هاي سياسي - از جمله نظام هاي محافظه کار، استبداد سنتي و مدرن، توتاليتاريسم و...- است. در نظام هاي اقتدار طلب تصميم گيري سياسي، تقريباً به صورت يک جانبه توسط هيأت حاکمه و بدون رجوع به افکار عمومي و خواست هاي مردم، انجام مي گيرد. محدوديت واقعي و قانوني بر قدرت حاکمان سياسي اعمال نمي شود. اقتدارطلبي، شيوه اي در اداره حکومت است که به موجب آن، کارها بيشتر از روي دستورات بي چون و چرا و تهديد به مجازات صورت مي گيرد و در آن از مشورت و اقناع افراد اثري نيست.
در تعريف حکومت اقتدار طلب مي توان گفت: رژيمي است که قدرت در دست يک رهبر يا گروهي از برگزيدگان خود کامه متمرکز است. ويژگي هاي آن عبارت است از: افزايش قدرت رئيس دولت، سلب حقوق و اختيارات پارلمان، تضعيف نهادهاي مبارزه و فشار اجتماعي [2] و... در اين گونه جوامع، روابط اقتداري حاکم است؛ يعني، رابطه نابرابري که در آن يک يا چند نفر بر ديگران مسلّط مي شوند و آنان را کم و بيش، بازيچه اراده خويش قرار مي دهند [3] .
يکي از ويژگي هاي اين گونه دولت ها، سياست متکي بر قدرت يا سياست زور (power politics) است؛ يعني، سياست متکي بر قدرت به مفهوم استفاده از روش هاي مختلف فشار براي وادار ساختن مخالفان سياسي به تن دادن به برخي از تقاضاها و خواسته ها است. [4] سياست قدرت در روابط بين الملل، به نظامي اطلاق مي شود که در آن کشورها خود به خود هدف نهايي هستند و به منظور پيشبرد منافع و گسترش خود، هر نوع فشاري را عليه يکديگر به کار مي برند.
بر اين اساس نظام هاي اقتدارگرا و تماميت طلب، اهميتي به مردم و نظرات آنان نمي دهند و منفعت، موقعيت و خواست خود را بر هر فردي مقدّم مي دارند. فشار، سرکوبي، سخت گيري و استبداد از ويژگي هاي بارز آنان است.
به هر حال با توجه به بعضي از انگاره ها، اين فرض پيش مي آيد که آيا دولت مهدوي نيز اقتدارگرا است يا نه؟ در اين رابطه دلايل و استنادات ذيل قابل طرح است:
پاورقي
[1] ر. ک: محمد حکيمي، عصر زندگي، (قم: بوستان کتاب، 1380)، ص 79 - 77.
[2] ر. ک: حسين بشريه، آموزش دانش سياسي، (تهران: نشر آگاه، 1380)، ص 170.
[3] ابوالفضل قاضي، پيشين، ص 25؛ علي آقابخشي، پيشين، نص 240.
[4] علي آقا بخشي، پيشين، ص 266 - 265.