بازگشت

محمل دولت مهدوي از ديدگاه شيعه


پنجمين محمل و مفهوم قابل پژوهش - به عنوان يک مصداق - براي نقب زدن به آينده، «دولت مهدوي عليه السلام» و ساختار، و کارکرد و برونداد آن است؛ يعني، ما چهره اين «دولت» را بر اساس آيات، روايات و تفاسير ترسيم مي کنيم و ضمن انطباق آن با وضعيت جديد، مدل کلّي ساختار و رفتار آن را کشف مي نماييم. بر اين اساس ضمن اينکه نقبي به آينده مي زنيم، مي توانيم از «آينده موعود» پرده برداري کنيم و امروز به نظاره آن بنشينيم.

بر اين اساس، «دولت مهدوي» بر مفهوم و تطورات زير استوار است:

1. دولتي اخلاقي (دولت کمال گرا و اخلاق محور)، مبتني بر ارزش هاي ديني، اخلاقي و عقلاني؛

2. با ساختار و سازماندهي امامت (سياست فاضله) و تشکيل دولت واحد جهاني؛

3. کارکرد جامع براي استقرار امنيت، عدالت، رفاه، دانش و پيشرفت انسان ها در پرتو تکامل و تعالي روحي.

با توجّه به اين محمل، مدارک و مستندات وحياني (آيات، تفاسير، روايات و...) را به دقّت بررسي کرده و ضمن پيش بيني تشکيل اين دولت در آينده، مي توان از آن به عنوان الگو و مدل براي زندگي سياسي معاصر استفاده کرد. در عين حال تصوير اين دولت را به تماشا نشست. البته بايد خاطر نشان کرد که براي فهم و درک آن دولت، مي توان از مفاهيم و عناصر و شاخصه هاي موجود سياسي - اجتماعي بهره برد و به کمک اين ابزار، تصويري شايسته و بايسته از آن ارائه داد.

يکي از نقاط قابل توجّه در انديشه ورزي آدميان، تأمّل و تفکّر درباره «آينده» است. «آينده پژوهي»، در قالب هاي مختلفي چون ديني، فلسفي، سياسي و... در تاريخ بشر رواج داشته است. همه اديان و بعضي از نحله هاي فکري بشري، در قالب تئوري هاي آينده پژوهانه، نهايت جهان را «نهايتي ديگر» و منجر به جامعه ايده آل بشري دانسته اند. ظهور و افول ايسم هاي آينده گرايانه در غرب، نشان از رواج نوعي غيب گويي است که در بيشتر موارد، اساساً بر پايه اي مستحکم استوار نيست و در بسياري از رگه هاي آن، نوعي «بحران» و «اضطراب» از آينده، ديده مي شود. [1] .

اما سنّت الهي و اراده انسان، در مکتب آينده پژوهانه ديني، شکل دهنده مستحکم ترين نوع آينده پژوهي است که در آن نه تنها اضطراب و بحران راهي ندارد؛ بلکه نقطه سکينه و آرامش روحي و جاني انسان ها است. براي آنها «آينده روشني» را ترسيم مي کند که اراده الهي نيز بدان تعلّق گرفته است. در اينجا زندگي بشري، به تکامل و تعالي مي رسد و تخلّفي از بشارت الهي صورت نمي گيرد: «و نريد ان نمنّ علي الّذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين» و راهي براي آينده آغاز مي شود که اکنون را نيز مي سازد.

اين در حالي است که افکار آينده پژوهي سکولاريستي، مالامال از اضطراب، پوچي، ابهام و ناداني است. به گفته نيچه «مدت زماني است که کل فرهنگ اروپايي ما به سوي فاجعه اي پيش مي تازد، با شتابي افزون شونده؛ از دهه اي به دهه ديگر بي قرار، پرخاشگر... همچون رودخانه اي که مي خواهد به آخر برسد که ديگر باز نمي تاباند... مي ترسد که باز بتاباند». [2] .


پاورقي

[1] ر.ک: اميرحسين اصغري، انديشه ديني و بحران در نظريات آينده پژوهانه، کيهان، 2/ 11/ 1379.

[2] ر.ک: اميرحسين اصغري، انديشه ديني و بحران در نظريات آينده پژوهانه، کيهان،2/ 11/ 1379.