بازگشت

تسليم شدن گردنکشان


يکي از موضوعات قابل توجّه در عصر ظهور، تسليم و مطيع شدن دشمنان و گردنکشان است. پس از ديدن قدرت و توانايي جنگي سپاهيان حضرت مهدي و شکست و نابودي دولت هاي کفر و باطل، آنان گروه گروه، خود را تسليم حضرت کرده و به دستورات و خواسته هاي او گردن خواهند نهاد. در غير اين صورت با کيفري سخت و مجازاتي شديد رو به رو خواهند بود. امام باقرعليه السلام مي فرمايد: «همه شهرها تسليم او مي شوند. هيچ کافري باقي نمي ماند، جز اينکه ايمان مي آورد و هيچ تبهکاري باقي نمي ماند، جز اينکه صلاح پيشه مي کند...او بر شرق و غرب عالم، مالک مي شود» [1] .

امام باقرعليه السلام نيز فرموده است: «گويا ياران قائم را با چشم خود مي بينيم که از مشرق تا مغرب را تحت سيطره خود درآورده اند. ديگر چيزي نمانده جز اينکه تحت فرمان آنان است. حتّي درّندگان صحرا و پرندگان آسمان نيز تلاش مي کنند که رضايت ايشان را جلب کنند. وقتي يکي از ياران قائم روي زمين گام نهد، آنجا به سرزمين هاي ديگر مباهات مي کند که امروز فلان ياور قائم عليه السلام بر فراز من گام نهاد» [2] .

امام رضاعليه السلام مي فرمايد: «هر کسي اسلام را نپذيرد، گردنش را مي زند تا در شرق و غرب جهان کسي باقي نباشد، جز معتقدان به يکتا پرستي خدا» [3] .

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «خداوند به وسيله او اسلام را پس از ذلّت به عزّت مي رساند و پس از افسردگي، زنده مي سازد. جزيه را کنار گذاشته، با شمشير به سوي خدا دعوت مي کند. هر کس با او درافتد، زبون مي شود. از دين خدا ظاهر مي کند، آنچه را که در واقع دين بود و آنچه را که اگر رسول اکرم صلي الله عليه وآله در ميان مردم باشد به آن فرمان مي دهد. مذاهب ديگر را از روي زمين بر مي چيند و در آن چيزي جز دين خالص نمي ماند» [4] .


پاورقي

[1] «يدين له عرض البلاد طولها لايبقي کافرٌ الاّ آمن ولاطالح الاّ صَلَحَ...يملک مابين الخافقين»: احمد بن علي طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 290؛ محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص 280، ح 6.

[2] «کاني بأصحاب القائم وقداحاطوا بما بين الخافقين ليس من شي ء الاّ وهو مُطيعٌ لهم حتّي سباع الارض وسباع الطيّر، تطلبُ رضاهم في کلّ شي ء حتّي تفخر الارض علي الارض وتقول: مرَّ بي اليوم رجلٌ من أصحاب القائم»: محمد بن علي بن بابويه صدوق، کمال الدين، ج 2، ص 673، ح 26؛ محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص 327، ح 43.

[3] «و من لم يسلم ضرب عنقه حتّي لايبقي في المشارق والمغارب الاّ وحّد اللَّه»، لطف اللَّه صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 587، ح 1؛ محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص 340، ح 90.

[4] «يعزّ اللَّه به الاسلام بعد ذُلِّهِ ويحييه بعد موته ويضعُ الجزية ويدعو الي اللَّه بالسيف، فمن أبي قُتِل ومَن نازعَهُ خُذِل. يُظْهِرُ مِن الدّين ما هو عليه الدّين في نفسه ما لو کان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله يَحکُمُ به. يرفعُ المذاهبَ من الارض فلايبقي الاّ الدّينُ الخالص»: سليمان کامل، يوم الخلاص، ج 1، ص 514، ح 669؛ علي يزدي حائري، الزام الناصب، ص 179.