بازگشت

فرضيه هاي دولت مهدي در انديشه شيعه


پيش در آمد

پيش تر گذشت که «دولت» جايگاه با اهميت و بايسته اي در «سياست» دارد؛ از اين جهت تعاريف مختلفي از آن ارائه شده است. با بررسي اين تعاريف - به خصوص مفهوم جديد دولت - چهار عنصر کليدي به وجود آورنده آن قابل شناسايي است: 1. مردم، 2. سرزمين، 3. حکومت، 4. حاکميت.

اين مهم ترين شاخص براي درک و تعريف دولت است. به هر حال مي توان دولت را چهار چوبي از ارزش ها دانست که درون آن، زندگي عمومي جريان مي يابد و خود، قدرت عمومي را جهت تحقق آن ارزش ها به کار مي برد. اين دولت از ديدگاه ها و منظرهاي مختلف تقسيم و بررسي مي شود؛ يعني، مي توان دولت را يک بار به لحاظ شکل و نوع ساخت حکومت بررسي کرد و بار ديگر از نظر محتوا و نوع حاکميت دولت. همچنين مي توان به لحاظ حقوقي و شخصيت دولت، تقسيم هايي ارائه کرد. در رابطه با موضوع اصلي اين پژوهش نيز مي توان دو نوع نگرش ارائه کرد:

1. وجود يا عدم وجود دولت

2. وجود دولت و محتوا و حاکميت آن

بر اساس ديدگاه اوّل، بحث مي شود که اصولاً پايان سياست از ديدگاه شيعه به چه شکل خواهد بود؟ آيا با ظهور مهدي موعود و انتقام او از دشمنان و نابودي جبهه باطل، سياست و دولت به پايان مي رسد و مأموريت ايشان خاتمه مي يابد (بدون اينکه دولتي تشکيل دهد)؟ يا اينکه با نابودي دولت هاي باطل، امام عليه السلام دولت واحد جهاني را تشکيل مي دهد و مديريت و رهبري از امامت ديني و سياسي دنيا را در دست مي گيرد؟

بر اساس ديدگاه دوّم (تشکيل دولت)، محتوا و نوع حاکميت و کارکرد آن چگونه خواهد بود؟ به عبارتي در اينجا چگونگي و چيستي دولت مورد نظر است. در اين تقسيم بررسي مي شود که آيا دولت مهدوي، دولتي اقتدارگرا و متکي بر قدرت فيزيکي است و با خشونت و جنگ و سرکوبي جهان را اداره مي کند و هدف آن تنها تسلط بر جهان و نابودي اشرار است؟! يا اينکه اين دولت، در عين حال که مقتدر و با نفوذ است، بر قدرت فيزيکي و سرکوبي مبتني نيست و هدف آن رشد و تعالي انسان ها و سوق دادن جامعه به خيرات و فضيلت ها است. در اين صورت دولت، مديريت و هدايت جامعه را بر عهده دارد و مهم ترين کارکرد آن - در ضمن پرداختن به همه جنبه هاي زندگي - رشد و تعالي اخلاقي انسان ها و تتميم مکارم اخلاقي و دعوت به عبادت و عبوديت است. بر اين اساس بخش حاضر در سه فصل تنظيم شده است:

1. فرضيه انتقام و پايان تاريخ (بدون تشکيل دولت)

2. فرضيه دولت اقتدارگرا و مبتني بر قدرت فيزيکي

3. فرضيه دولت اخلاقي (کمال گرا و اخلاق محور) مبتني بر ساختار امامت