تشکيل دولت
مهم ترين و اساسي ترين اقدام امام مهدي(عج) پس از پيروزي و سيطره بر سراسر جهان، تشکيل دولت و به دست گرفتن حکومت و فرمانروايي دنيا است. گفتني است: مردم جهان در عين حال که شاهد نابساماني، جنگ ها، فساد، بي عدالتي، ناامني و الحادگرايي در جهان بوده اند؛ دولت ها، احزاب و سازمان هاي بسياري را نيز ديده اند که مدعي خدمت به جهانيان و ايجاد آرامش، صلح و امنيت و بهبود وضع اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي در دنيا بوده اند! اما در عمل چيزي جز تباهي و ستم و جنگ مشاهده نکرده اند. سر انجام روزگاري فرا مي رسد که معنويت و عدالت، به دست تواناي مرد الهي و در دولت کريمه اهل بيت عليهم السلام پياده مي شود و رفاه، امنيت، عدل و يکتاپرستي در همه جاي عالم گسترش مي يابد. روشن است که اين تنها با تشکيل دولت و انسجام در امور، به دست مي آيد. امام باقر در تفسير آيه «الذين ان مکناهم في الارض...» مي فرمايد: «اين آيه در حق آل محمدصلي الله عليه وآله، حضرت مهدي(عج) و ياران او است که خداوند آنها را مالک شرق و غرب جهان نموده، آيين اسلام را پيروز مي کند و بدعت ها و باطل ها را به دست او و يارانش نابود مي سازد - چنان که [قبلاً] سفيهان حقّ را لگدمال کرده باشند - تا اينکه از ستم نشانه اي نمي ماند» [1] .
اين دولت بهترين، کامل ترين، و مردمي ترين دولت ها - پس از نابودي و پايان وقت دولت هاي ديگر - خواهد بود. در اين زمينه روايتي آمده است: «همانا دولت ما آخرين دولت ها است و براي هيچ خانداني دولتي نيست مگر اينکه قبل از ما حکومت کند؛ تا هنگامي که ما به قدرت رسيديم کسي نگويد - وقتي روش حکومتي ما را ديدند - اگر ما نيز به قدرت مي رسيديم، اين چنين رفتار مي کرديم. و اين گفتار خداوند است که: عاقبت براي تقوا پيشگان است» [2] .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «بعد از دولت قائم، براي هيچ کس دولتي مقدر نشده است» [3] و نيز «براي هر قومي، دولتي هست که فرا رسيدن آن را انتظار مي کشند؛ ولي دولت ما در آخر الزمان ظاهر مي شود». [4] همچنين آمده است: «اگر از دنيا جز يک روز باقي نباشد، خداوند آن روز را به قدري طولاني مي کند که مردي از اهل بيت من فرمان رواي جهان مي شود.» [5] .
تعابير مختلفي از اين دولت، در روايات ذکر شده است که به چند مورد آن اشاره مي شود:
دولت کريمه
در دعاي افتتاح مي خوانيم: «خداوندا! ما دولت با کرامتي را از لطف تو مشتاق هستيم که با آن اسلام و اهلش را عزيز کني و نفاق و اهلش را ذليل گرداني...». [6] .
بهترين دولت ها
پيامبر خداصلي الله عليه وآله به حضرت علي فرمود: «دولت حق (دولت مهدي)، بهترين دولت ها است». [7] امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايد: «دولت او، آخرين و بهترين دولت ها است». [8] .
دولت قائم عليه السلام
امام صادق عليه السلام فرمود: «بعد از دولت قائم عليه السلام براي احدي دولتي مقدّر نشده است» [9] و نيز: «شيعيان ما در دولت قائم، صاحبان مقامات بلند و حاکمان زمين باشند». [10] .
دولت حق
در متن يک حديث طولاني، سخن از انتظار مردم براي ظهور دولت حقّ به ميان آمده است: «شما در حالي اقدام به ايمان، نماز، روزه، حج و خير و فقه و عبادت خداي عزّوجلّ نموده ايد که از دشمن در ترس و هراسيد و امام شما مخفي است و شما از او فرمان مي بريد و در کنار او صبر مي کنيد و ظهور دولت حقّ را انتظار مي کشيد...». [11] .
امام باقرعليه السلام در تفسير آيه «جاء الحق و زهق الباطل» فرمود: «وقتي قائم قيام کند، دولت باطل نابود مي شود». [12] .
خلافت و امامت
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «در خلافت او ساکنان و زمين و آسمان... راضي و خشنودند» [13] و نيز: «قسم به خدا! او تمام کننده امامت هنگام قيام قائم عليه السلام است». [14] امام باقرعليه السلام مي فرمايد: «خداوند او را خليفه بر روي زمين قرار مي دهد». [15] .
دولت احمدي
امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «صاحب رايت محمدي و بنيانگذار دولت احمدي ظهور مي کند...». [16] .
مالک و حاکم جهان (دولت جهاني)
پيامبرصلي الله عليه وآله فرموده است: «... مردي از اهل بيت من مالک و حاکم دنيا شود» [17] و «زمين با نور پروردگارش منوّر مي شود؛ سلطنت او، شرق و غرب جهان را در بر مي گيرد». [18] حضرت علي عليه السلام نيز فرمود: «سلطنت ما از سلطنت سليمان بزرگ تر و پادشاهي ما از پادشاهي او وسيع تر است». [19] .
دولت عدل
پيامبرصلي الله عليه وآله مي فرمايد: «مهدي از من است، زمين را از قسط و عدل پر مي کند». [20] امام صادق عليه السلام نيز فرمود: «چون قائم قيام کند، به عدالت حکومت مي کند و در زمان او، ستم ريشه کن مي شود». [21] .
با توجه به روايات و ادله عقلي، حتمي و بايسته بودن تشکيل دولت به دست حضرت مهدي(عج) ثابت مي شود. انگاره ها و دلايل زير بايستگي دولت جهاني مهدوي را تبيين مي کند:
1. در روايات گوناگوني، با عباراتي چون: ملک، دولت، امامت، ولايت، خلافت، سلطنت و... از دولت مهدوي ياد شده است.
2. ويژگي ها و خصوصيات برشمرده شده براي آن (حکومت عدل، جهاني بودن، فراگيري، حکومت مستضعفان و صالحان و...) دلالت بر حتمي بودن آن دارد (نه جبري).
3. کارکردها و اقدامات مختلف و گسترده قضايي، اقتصادي، سياسي، امنيتي، فرهنگي و...مستلزم حضور دولتي قوي و کارآمد در عرصه جهاني است.
4. اداره و مديريت مسائل مختلف جهاني و برطرف کردن همه مشکلات و معضلات احتمالي، احتياج به دولت و سياست و ضرورت آنها را ثابت مي کند.
5. در روايات اشاره به پايان حکومت ها و دولت ها و آغاز دولت اهل بيت عليهم السلام شده است؛ چيزي که جز با تشکيل دولت عدل مهدي(عج) مطابقت ندارد.
6. گسترش وترويج دين و يکتا پرستي (اسلام) و فضايل اخلاقي و مبارزه تمام عيار با ظلم و فساد و بي ديني، جز در سايه دولت مهدوي امکان ندارد (چون تاريخ هميشه شاهد حضور مداوم آنها بوده است).
7. در احاديث اشاره به محل حکومت آن حضرت (پايتختي شهر کوفه)، مدت زمامداري، گستره اين دولت (سراسر جهان) و حضور و نقش اصلي مردم (مستضعفان و صالحان) در دولت، شده است.
8. بر اساس آموزه هاي شيعه، امامت به معناي سرپرستي و ولايت سياسي جامعه است که در هيچ صورتي از بين نمي رود (هر چند به طور موقّت تعطيل ظاهري آن امکان دارد). دولت مهدوي نيز دولتي اخلاقي (کمال گرا و اخلاق محور) مبتني بر نظام امامت است و بايد تا آخرين دقايق حضور انسان ها بر کره زمين وجود داشته باشد.
9. پيشرفت حيرت انگيز بشر در زمينه هاي اقتصادي، صنعت، فن آوري و علوم مختلف و گسترش ارتباطات و تبادلات و پيچيدگي امور سياسي، فرهنگي و اجتماعي در عصر حاضر و توسعه و تکامل صد چندان اين امور در عصر ظهور، مستلزم وجود دولتي کارآمد و جهاني است. اين دولت، بايد به اداره و مديريت کامل و همه جانبه آنها بپردازد و بر رشد و بالندگي جوامع کمک کند.
10. همان گونه که پيش تر گذشت، در قرآن وعده حتمي به خلافت و حاکميت صالحان و مستضعفان بر روي زمين داده شده است و اين وعده تنها با تشکيل و تداوم «دولت موعود» امکان پذير است.
11. از آنجايي که در عصر ظهور، سطح فکر و انديشه مردم بالا مي رود، نياز به يک دولت کارآمد و جهاني و تبعيت و تکميل از آن نيز بيشتر احساس مي شود. اين امر حتّي با طبيعت و سرشت انساني، همساني و هماهنگي دارد.
پاورقي
[1] «هذه لال محمد، المهدي واصحابه يُمَلَّکُهُمُ اللَّه مشارق الارض ومغاربها ويظهرُ الدين ويميت اللَّه - عزوجل - به وباصحابه البدع والباطل کما أمات السفهة الحق حتي لايري أثرٌ من الظلم»: علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، (قم: دار الکتاب، 1404)، ج 2، ص 87؛ سيد شرف الدين حسيني، تأويل الآيات الظاهره، ص 339.
[2] «انّ دولتنا آخر الدول و لم يبق اهل بيت لهم دولة الا ملکوا قبلنا لئلا يقولوا - اذا رأوا سيرتنا - اذا ملکنا سرنا بمثل سيرة هولاء وهو قول اللَّه تعالي: والعاقبة للمتقين»: محمد بن حسن طوسي، کتاب الغيبة، ص 473؛ محمد بن محمد بن نعمان مفيد، الارشاد، (قم: کنگره جهاني هزاره شيخ مفيد، 1413)، ج 2، ص 385؛ لطف اللَّه صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 379، ح 1.
[3] «ليس بعد دولة القائم لاحد دولة»: محمد بن محمد بن نعمان مفيد، الارشاد، ج 2، ص 387؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، (تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1390)، ص 464؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 387.
[4] «لکلّ اناسٍ دولة يرقبونها ودولتنا في آخر الدهر تظهر»: محمد بن علي بن بابويه صدوق، الامالي، (تهران، کتابخانه اسلاميه، 1362)، ص 489، ح 3، مجلس 71؛ لطف اللَّه صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 222، ح 84.
[5] «لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول اللَّه ذلک اليوم حتّي يملک رجلٌ من اهل بيتي...»: محمد بن جرير طبري، دلايل الامامة، (قم: دار الذخائر للمطبوعات، بي تا)، ص 250؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 473.
[6] «اللّهم إنّا نرغب اليک في دولة کريمة تُعِزُّ بها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله»: ابن جعفر محمد بن حسن طوسي، التهذيب، ج 3، ص 11؛ رضي الدين علي بن موسي ابن طاووس، الاقبال الأعمال، (تهران: دار الکتب الاسلامية، 1367)، ص 51؛ محمد بن يعقوب کليني، کافي، ج 3، ص 424.
[7] «دولة الحقّ، ابرّ الدول...»: محمد محمدي ري شهري، اهل البيت في الکتاب و السنّة، (قم: دار الحديث، 1375)، ص 490؛ محمد بن سليمان کوفي، مناقب الامام اميرالمؤمنين، (قم: مجمع احياء الثقاقفة الاسلامية، 1412)، ج 2، ص 171، ح 650.
[8] «دولته، آخر الدول و خيرُالدُّوَل»: لطف اللَّه صافي، منتخب الاثر، ص 308.
[9] «ليس بعد دولة القائم عليه السلام لأحدٍ دولة» محمد بن محمد بن نعمان بغدادي (شيخ مفيد)، الارشاد، ج 2، ص 378؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 467؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 466.
[10] «يکون شيعتنا في دولة القائم عليه السلام سنام الارض و حکّامها...»: محمد بن محمد بن نعمان بغدادي (شيخ مفيد)، الاختصاص، (قم: کنگره جهاني هزاره شيخ مفيد، 1413)، ص 8؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 372، ح 144.
[11] «إنّکم سبقتموهُم الي الدُّخول في دين اللَّه عزّوجلّ و الي الصّلاة و الصوم و الحج و الي کلِّ خير و فقهٍ و الي عبادة اللَّه عزّ ذکره سِرّاً من عدوّکم مع امامکم المستتر مطيعين له، صابرين معه منتظرين لدولة الحق...»: محمد بن يعقوب کليني، کافي، ج 1، ص 333، ح 2؛ محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، کمال الدين، ج 2، ص 646؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 127.
[12] «اذا قام القائم، ذهبت دولة الباطل»: محمد بن يعقوب کليني، کافي، ج 8، ص 287، ح 432، محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 5، ص 62.
[13] «يرضي في خلافته أهل الارض و اهل السماء...»: علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 469، محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 80 و 95.
[14] «و اللَّه متم الامامة عند قيام القائم»: سليمان قندوزي حنفي، ينابيع المودّة، ج 2، ص 515.
[15] «يجعله خليفة في الارض»: علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، ج 2، ص 30؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 48، ح 11.
[16] «يظهر صاحب الراية المحمديّة و الدولة الاحمديّة...»: لطف اللَّه صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 210؛ سليمان قندوزي حنفي، ينابيع المودّة، ج 2، ص 488.
[17] «يملک فيها رجلٌ من اهل بيتي»: محمد بن صديق ادريسي، المهدي المنتظر، ص 30؛ سليمان بن احمد طبراني، المعجم الکبير، ج 10، ص 133؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 83، ح 28؛ محمد بن جرير طبري، دلائل الامامة، ص 250.
[18] «تُشرق الارضُ بنور ربّها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب»: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، کمال الدين، ج 1، ص 280؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 391.
[19] «انّ ملکنا اعظم من ملک سليمان و سلطاننا اعظم من سلطانه»: شرف الدين حسيني استرآبادي، تأويل الآيات الظاهرة، ص 169؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 41، ص 222، ح 33.
[20] «المهدي منّي... يملأ الارض قسطاً و عدلاً»: يحيي بن حسن حلّي، العمدة، ص 433؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمّه، ج 2، ص 437، محمد بن حسن حرّ عاملي، اثباة الهداة، ج 1، ص 608.
[21] «اذا قام القائم، حکم بالعدل و ارتفع في ايّامه الجور...»: محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، الارشاد، ج 2، ص 385؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 662.