بازگشت

آينده و مؤلفه هاي آن


با توجّه به اين مطالب روشن مي شود که آينده پژوهي؛ يعني: يکم. تلاش براي يافتن تصويري از آينده؛ دوّم: ارائه توجيهي براي آن تصوير. [1] .

بايد در نظر داشته باشيم که «آينده» احتمالاً از در هم کنش چهار مؤلّفه زيرپديد مي آيد:

1. رويدادها، 2. روندها، 3. تصويرها، 4. اقدام ها.

1. رويدادها:

رويدادها، همان وقايعي هستند که مردم را نسبت به کفايت و کارآيي تفکّر درباره آينده، به ترديد مي اندازند، وقايعي که روي دادنشان محتمل به نظر مي رسد. آنچه که قرار است بعد روي دهد، کاملاً ناشناخته مي نمايد... بهترين کاري که اميد انجام آن را داريم، اين است که با فرض آمادگي نسبي، بدون طرح و برنامه قبلي پيش رويم و امور را بيشتر به بخت و اقبال واگذار کنيم!

2. روندها و مسائل نوظهور

بسياري از طرّاحان، معتقدند که مي توان وضعيت هاي عمده آينده را تشخيص و طرح ريزي اثربخشي براي استقبال از آنها انجام داد. طراحان توصيه مي کنند که روندها را به دقّت مورد توجّه قرار دهيم تا بتوانيم آينده را پيش بيني کرده، براي آن آماده شويم. بعضي از روندها، استمرار حال و گذشته است و بعضي، روندهايي کم و بيش ادواري مي باشد. اما آينده ممکن است آبستن اموري باشد که کاملاً نو بوده و پيش از آن هرگز به تجربه بشري درنيامده باشد (مسائل نوظهور). احتمال بروز اين روندها در آينده وجود دارد؛ اما در حال حاضر به سختي قابل مشاهده اند و در گذشته هم موجود نبوده اند. بسياري از آينده پژوهان استدلال مي کنند که مهم ترين روندهاي آينده، همين مسائل نوظهور است... اگر اين روندها براي پيش بيني آينده، مهم باشند؛ در اين صورت بيشتر مردم، براي پيش بيني موثّر آينده، با مشکل جدّي روبه رو خواهند بود.

3 و 4. اقدام ها و تصويرها

سومين و چهارمين عامل عمده اي که آينده را شکل مي دهد، تصويرهايي است که مردم از آينده در ذهن خود مي پرورانند و اقدام هايي است که بر مبناي آنها انجام مي دهند. بعضي از اين اقدام ها به قصد تأثيرگذاري بر آينده صورت مي گيرد؛ اما بعضي ديگر، نه؛ ولي تمامي آنها بر آينده تأثير مي گذارد. بر اساس اين مؤلّفه ها، جيمز دي تور معتقد است:

«يکي از مأموريت هاي آينده پژوهي اين است که به مردم کمک کند تصويرهاي خويش را از آينده (ايده ها، دغدغه ها، اميدها، باورها و علايقشان را نسبت به آينده) محک زده و شفاف نمايند تا کيفيت تصميم هايي که براي آينده مي گيرند، بهبود يابد.

ديگر آنکه آينده پژوهي در صدد کمک به مردم است تا تصويرها و اقدام هاي [کنوني] خود را از حد کوشش هاي فقط منفعلانه فراتر برده، بکوشند تا آينده را پيش بيني کرده و سپس بر پايه پيش بيني هاي [درست تر] طرح هاي عملي خود را اجرا کرده و به پيش ببرند. اين فقط گام اوّل آينده نگري است. گام بعدي ايجاد تصويرهاي مثبت از آينده (آينده هاي مطلوب و مرجّح) و اقدام به طرح ريزي و تصميم گيري بر اساس آن تصويرهاي مثبت است.

يادگيري براي بينش مندي و بازنگري بينش هاي مرتبط با آينده و آن گاه اقدام به طرح ريزي و عمل بر پايه اين بينش ها، به گونه اي که در عرصه طرح ريزي و تصميم گيري رايج است، قلب آينده پژوهي و آينده کاوي را تشکيل مي دهد». [2] .

اين بيان، به خوبي زواياي مختلف «آينده پژوهي» را بازگو کرده است؛ با اين حال اين امر از جنبه هاي مختلف براي پژوهشگران معارف ديني اهميت مي يابد:

1. شناخت و فهم نسبتاً واقعي و درست از «آينده» و توانايي تحليل و برنامه ريزي درباره آن؛

2. پيوند حال با آينده و الگوبرداري از آينده مطلوب و مورد انتظار براي به سازي و بستر سازي زندگي سياسي - اجتماعي حاضر؛

3. کشف سنّت هاي حاکم بر تاريخ و ارائه تحليلي از «فلسفه تاريخ» و حرکت نظام مند و هدفدار آن؛

4. شناخت ديدگاه دين درباره آينده و تبيين «سيماي جامعه مطلوب» با تکيه بر منابع وحياني و ايجاد آمادگي براي رسيدن به آن.

«آينده پژوهي» و «آينده نگري»، از نظر سياسي، روابط بين الملل، فلسفه تاريخ، مديريت، دين و انديشه سياسي، ديني و... جايگاه ويژه اي دارد؛ اما همواره اين سؤال مطرح است که «چگونه درباره چيزي که هنوز نيامده، پژوهش کنيم؟»

از نظر کارل ياسپرس: درباره آينده نمي توان پژوهش کرد. تنها آنچه روي داده است و واقعيت دارد، قابل پژوهش است. اما آينده هم، در گذشته و در حال پنهان است و ما مي توانيم آن را به صورت امکان هاي واقعي ببينيم و درباره اش بينديشيم و راستي اين است که ما با آگاهي [از] آينده زنده ايم.

اين آگاهي از آينده را نبايد به حال خود بگذاريم تا دستخوش اوهام و خيالات ناشي از آرزوها يا ترس ها بشود؛ بلکه بايد آن را بر پايه پژوهش گذشته و روشن ديدن زمان حال مستقر سازيم. مهم اين است که در نبردهاي روزانه و از خلال اين نبردها، به نبردهاي ژرف تري پي ببريم که سرنوشت انسانيت را تعيين مي کنند.... [3] .

از ديدگاه محمدجواد لاريجاني - يکي از نظريه پردازان اين ساحت - آينده پژوهي بر اساس روش ها و شيوه هاي علمي نه تنها امکان پذير؛ بلکه پرفايده و علمي است:

«پيش بيني آينده، مي تواند محصول کاوش سازمان يافته اي باشد که آن را «آينده پژوهي» مي ناميم. آينده پژوهي داراي دو شرط قابل ارزيابي است؛ لذا مفيد معرفتي عام مي باشد و نتايج کاوش هاي آن براي تصميم گيران اهميت دارد.


پاورقي

[1] محمدجواد لاريجاني، درس هاي سياست خارجي، (تهران: انتشارات مشکوة، 1377)، ص 276.

[2] جيمز دي تور، آينده پژوهي به عنوان دانشي کاربردي، رهيافت، ش 20، بهار 1378، ص 105.

[3] کارل ياسپرس، آغاز و انجام جهان، ترجمه محمدحسين لطفي، (تهران: انتشارات خوارزمي، 1363)، ص 188.