بازگشت

داوري و قضاوت


با بررسي کتاب هاي عهد جديد روشن مي شود: هر چند عيسي عليه السلام باز خواهد گشت و نجات و رستگاري مردم در دست او خواهد بود؛ اما او حکومت و سلطنتي دنيوي نخواهد داشت (زيرا سلطنت او مربوط به باطن انسان ها است). به موجب بعضي از اين کتاب ها، عيسي مسيح براي بار دوّم به عنوان قاضي جهانيان (داوري) خواهد آمد. مؤلفّان عهد جديد بي چون و چرا قبول داشتند که ظهور مسيح، مترادف با آغاز زمان واپسين و نمود تحقّق وعده فرجام شناسي است. اين بيان که «اعصار به پايان رسيده»، به اين مفهوم است که آدمي به دوران واپسين ماجراهاي خود گام نهاده و به پايان قطعي تاريخ نزديک شده است. ملکوت خدا در حال آمدن است. مسيحيان در اينجا دو واقعه مربوط به مسيح را از هم متمايز مي کنند: نخستين واقعه تولّد حضرت عيسي و حلول کلام خدا در او است. دومين واقعه، «بازگشت ثانوي مسيح» است؛ يعني، رجعت پرشکوه مسيح که حيات مي يابد و براي داوري زندگان و مردگان باز مي گردد. با نخستين واقعه ما به واپسين اعصار تاريخ گام نهاده ايم و اين واقعه با رويداد فرجامين رجعت مسيح به پايان مي رسد. [1] مسيح خود مي گويد:

«من با فرشتگان خود، در شکوه و جلال پدرم(!) خواهم آمد و هر کس را از روي اعمالش داوري خواهم کرد. بعضي از کساني که در اينجا هستند (شاگردان) پيش از مرگ، مرا در شکوه ملکوتم، خواهند ديد». [2] .

در اعتقاد نامه رسولان آمده است:

«من به خدا، پدر قادر مطلق، خالق آسمان و زمين اعتقاد دارم. به عيسي مسيح، تنها پسر او، خداوند ما، اعتقاد دارم... او به آسمان صعود کرد و در سمت راست پدر نشست. و دوباره براي قضاوت درباره مردگان و زندگان باز خواهد گشت». [3] .

خود عيسي عليه السلام مي گويد:

«هنگامي که من، مسيح موعود باشکوه و جلال خود و همراه با تمام فرشتگانم بيايم، آن گاه بر تخت باشکوه خود خواهم نشسست. سپس تمام قوم هاي روي زمين در مقابل من خواهند ايستاد و من ايشان را از هم جدا خواهم کرد؛ همان طور که چوپان گوسفندان را از بزها جدا مي کند؛ گوسفندها را در طرف راستم قرار مي دهم و بزها را در طرف چپم.

آن گاه به عنوان پادشاه به کساني که در طرف راست منند خواهم گفت: بياييد اي عزيزان پدرم! بياييد تا شما را در برکات ملکوت خدا سهيم گردانم، برکاتي که از آغاز آفرينش دنيا براي شما آماده شده بود...». [4] .

اين مطلب در انجيل متي تحت عنوان «روز داوري» ذکر شده است. اين اشاره به روز بزرگ و داوري نهايي است. شايد بتوان گفت: «مسيح در دو نوبت داوري خواهد کرد (نه حکومت). داوري اوّل در ابتداي سلطنت هزار ساله (شايد مربوط به ديگري) و بر روي زمين خواهد بود که در اين داوري تمام امّت ها جمع خواهند شد. براي صالحان حيات ابدي و براي بدکاران مجازات ابدي در نظر گرفته مي شود؛ ولي داوري دوّم (قيامت) در آسمان ها انجام خواهد شد و فقط به مردگان اختصاص دارد. در اين داوري فقط درياچه آتش وجود دارد. در اين دوره با نابودي زمين و آسمان و ايجاد زمين و آسمان جديد، حيات به شکل نوين ادامه خواهد يافت. در اين وضعيت جديد، غم و اندوه وجود نخواهد داشت و شرارت و بي ايماني ظهور پيدا نخواهد کرد». [5] در روايات اسلامي نيز انگاره داوري و حکميت عيسي عليه السلام تأييد و بيان شده که او به عنوان حکم و داور خواهد آمد و نيز در مقام مشاور و وزير حضرت مهدي عليه السلام، در رفع نابساماني هاي جهان خواهد کوشيد. [6] .

«عيسي بن مريم در ميان امت من داور دادگري خواهد بود که کينه و عداوت را از ميان مردم برمي دارد و...».

در جمع بندي ديدگاه مسيحيت درباره آينده سياست (دولت) مي توان گفت که آنان بازگشت مسيح را براي تشکيل دولت و اداره امور جهان بر نمي تابند؛ بلکه مسيح، رستگاري مردم و تحقّق ملکوت خدا را به ارمغان مي آورد. اين رستگاري نيز بيشتر جنبه اخروي و روحي دارد و جزئيات آن دقيق و روشن نيست. پس عموم مسيحيان التفاتي به آينده سياست (دولت) ندارند و حتي شايد بازگشت مسيح را با پايان سياست (و دولت) و شروع قيامت همراه مي دانند.


پاورقي

[1] استفان جي گولد و...، پيشين، ص 111.

[2] متي: 16، بند 27 و 28.

[3] مري جو ويور، پيشين، ص 452.

[4] متي: 25، آيه 40 - 31.

[5] محمد رضا زيبايي نژاد، پيشين، ص 59 و 60.

[6] يکونُ عيسي بنُ مريم في أمّتي حَکَماً مقسطاً يرفع الشحناء و التباغُض...»: کامل سليمان، يوم الخلاص، پيشين، ج 1، ص 554، ح 727؛ سليمان بن ابراهيم قندوزي، ينابيع المودّة، ج 3، ص 88؛ سيد مصطفي کاظمي، بشارة الاسلام، (نجف: 1382)، ص 279.