بازگشت

آيات قرآن و روايات


چنان که گذشت، در آياتي چند از قرآن، وعده حتمي و يقيني داده شده که پيروزي نهايي با حق و ايمان خواهد بود و صالحان و مستضعفان حکومت زمين را در دست خواهند گرفت. بر اساس تفاسير و روايات زيادي، مهدي موعود (از فرزندان پيامبر اسلام) رهبري گروه حقّ و رياست دولت کريمه را بر عهده خواهد داشت. او حاصل تلاش ها و مجاهدت هاي تمامي پيامبران و جانشينان صالح آنان است که وعده خداوند را مبني بر پيروزي حق تحقّق خواهد بخشيد. با پژوهش و سير منطقي در آيات، تفاسير و روايات، مي توان به روشني اين نظام غايي را به دست آورد:

1. «و نريد اَن نمنّ علي الّذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين» [1] ؛ «و خواستيم بر کساني که در آن سرزمين فرو دست شده بودند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم]گردانيم و ايشان را وارث [زمين] کنيم».

اين بشارتي است در زمينه پيروزي حق بر باطل و ايمان بر کفر؛ براي همه انسان هاي آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچيده شدن بساط ظلم و جور. نمونه اي از تحقق اين مشيت الهي، حکومت پيامبرصلي الله عليه وآله و يارانش بعد از ظهور اسلام بود... نمونه گسترده تر آن، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمين به وسيله مهدي(عج) است. اين آيات، از جمله آياتي است که به روشني بشارت ظهور چنين حکومتي را مي دهد؛ لذا در روايات اسلامي، تفسير اين آيه را به آن ظهور بزرگ، پيوند داده اند. [2] .

امام علي عليه السلام در تفسير اين آيه مي فرمايد: «اين گروه آل محمد هستند، خداوند مهدي آنها را بعد از زحمت و فشاري که بر آنان وارد مي شود، برمي انگيزد و به آنها عزّت مي دهد و دشمنان شان را ذليل و خوار مي کند» [3] .

آن حضرت همچنين مي فرمايد: «مستضعفان زمين که در قرآن از آنان ياد شد و خداوند آنها را پيشوا قرار مي دهد، ما اهل بيت هستيم. خداوند مهدي ما را برخواهد انگيخت، پس آنان را عزّت و دشمنانشان را ذلّت خواهد داد» [4] .

از امام باقر و امام صادق عليهما السلام روايت شده است: «اين آيه درباره صاحب الامر است که در آخرالزمان ظهور مي کند و جبّاران و فراعنه را نابود مي سازد و شرق و غرب عالم را مالک مي شود و آن را از عدل آکنده مي سازد همان طور که از ستم پر شده بود» [5] .

2. «لقد کتبنا في الزبور من بعد الذّکر أنّ الارض يرثها عبادي الصّالحين» [6] ؛ «در حقيقت در زبور پس از ذکر (تورات) نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد».

بر اساس اين آيه ظهور مهدي موعود، تحقّق بخش وعده اي است که خداوند از گذشته هاي دور، در کتاب هاي آسماني به حق پرستان، صالحان و تقواپيشگان داده است که زمين از آنِ ايشان است و فرجام نيک به مؤمنان تعلّق دارد. در تفسير اين آيه آمده است: «خداوند متعال خبر مي دهد که منافع جهان به صالحان منتقل مي شود - بدون آنکه معامله اي صورت گيرد - و برکات زمين مختص به آنان خواهد شد. اين برکات در شکل دنيوي اش جامعه اي صالح خواهد بود که از شرک و گناه پاک گشته است. جامعه اي بشري و صالحي که خدا را بندگي کنند و به او شرک نورزند». [7] .

«ارض» در اين آيه به مجموع کره زمين گفته مي شود و سراسر جهان را شامل مي گردد که با ظهور مهدي موعود(عج) حکومت در دست صالحان قرار خواهد گرفت. امام باقرعليه السلام در تفسير اين آيه مي فرمايد: «[بندگان صالحي که در اين آيه ياد شده اند]، ياران مهدي(عج) در آخر الزّمان هستند» [8] .

در روايتي منسوب به امام صادق عليه السلام آمده است: «منظور از اينکه زمين را بندگان صالح خدا به ارث مي برند، مهدي قائم عليه السلام و ياران او هستند» [9] .

در روايتي نيز از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله نقل شده است: «اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد، خدا آن روز را طولاني گرداند تا مردي از اهل بيت من برانگيخته شود و زمين را از عدالت پر نمايد؛ همچنان که از ستم و بيداد پر شده بود» [10] .

3. «وعداللَّه الّذين آمنوا منکم و عملوا الصّالحات ليستخلفنَّهم في الارض کما استخلف الّذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الّذي ارتضي لهم...»؛ «خدا به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کساني را که پيش از آنان بودند، جانشين [خود]قرار داد و آن ديني را که بر ايشان پسنديده است، به سودشان مستقر کند...».

اين آيه وعده زيبايي است... خداي سبحان به کساني که ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند، وعده مي دهد که به زودي جامعه اي برايشان برپا مي دارد که به تمام معنا صالح باشد و از ملکه کفر و نفاق و فسق پاک باشد. زمين را ارث برند و در عقايد افراد آن و اعمالشان جز دين حق، چيزي حاکم نباشد. در امنيت زندگي کنند، ترسي از دشمن داخلي و خارجي نداشته باشند. از کيد نيرنگ بازان و ظلم ستمگران و زورگويي زورگويان آزاد باشند. اين جامعه طيّب و طاهر با صفاتي که از فضيلت و قداست دارد، هرگز تا کنون در دنيا منعقد نشده و دنيا تا کنون چنين جامعه اي به خود نديده است، ناگزير اگر مصداقي پيدا کند، در روزگار مهدي(عج) خواهد بود؛ چون اخبار متواتري که از رسول خداصلي الله عليه وآله و ائمه اهل بيت عليهم السلام در خصوصيات آن حضرت وارد شده، از انعقاد چنين جامعه اي خبر مي دهد. حق اين است که آيه شريفه جز با اجتماعي که به وسيله ظهور مهدي به زودي منعقد مي شود، قابل انطباق با هيچ مجتمعي نيست. [11] .

از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه «وعد اللَّه الّذين...» نقل شده که فرمود: «[ين آيه]در شأن قائم عليه السلام و اصحابش نازل شده است» [12] مرحوم طبرسي در ذيل آيه مي گويد: از اهل بيت عليهم السلام نقل شده است که: «اين آيه درباره مهدي آل محمدصلي الله عليه وآله است» [13] .

از امام صادق عليه السلام نقل شده است: «اين آيه هنوز تأويل نشده است و اگر قائم ما ظهور کند، به زودي خواهيد ديد کسي را که معناي اين آيه را مي فهمد. دين محمدصلي الله عليه وآله به همه جا خواهد رسيد، چنان که شب به همه جا مي رسد؛ به صورتي که بر روي زمين مشرکي باقي نخواهد ماند» [14] .

در تفاسير مختلفي از امام سجادعليه السلام درباره تفسير اين آيه نقل شده است: «آنان - به خدا سوگند - شيعيان ما هستند. خداوند اين کار را براي آنها به دست مردي از ما انجام مي دهد که مهدي اين امت است. زمين را پر از عدل و داد مي کند، آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد» [15] .

4. «هو الّذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحقّ ليُظهره علي الدّين کلّه و لو کره المشرکون» [16] ؛ «او کسي است که پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد. آن را بر هر چه دين است، پيروز گرداند؛ هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».

مفهوم آيه، پيروزي همه جانبه اسلام بر همه اديان جهان است؛ يعني، سرانجام اسلام همه سرزمين ها را فرا خواهد گرفت. بررسي موارد استعمال ماده «اظهار» «ليظهره علي الدين...» در آيات قرآن، نشان مي دهد که اين ماده بيشتر به معناي غلبه جهاني و قدرت ظاهري آمده است. شکّي نيست که در حال حاضر اين موضوع (گسترش کامل اسلام) تحقّق نيافته؛ ولي مي دانيم که وعده حتمي خداوند به تدريج در حال تحقّق است. طبق روايات مختلفي، تکامل اين برنامه، هنگامي خواهد بود که مهدي(عج) ظهور کند و به برنامه جهاني شدن اسلام را تحقّق بخشد. [17] .

امام صادق عليه السلام در تفسير آيه «هو الّذي أرسل...» مي فرمايد: «به خدا سوگند! اين آيه تاکنون تأويل نشده و تأويل نيز نخواهد شد تا اينکه قائم خروج کند. پس زماني که قائم خروج کند، باقي نمي ماند کافر به خداوند بزرگ و مشرک به امامت؛ مگر اينکه از خروج او ناراحت مي شود. پس اگر کافر يا مشرک در داخل سنگي پنهان شود، آن سنگ خواهد گفت: اي مؤمن! در داخل من کافري پنهان شده، پس مرا بشکن و او را بکش» [18] .

از امام باقرعليه السلام نقل شده است: «اين امر، در زمان خروج مهدي آل محمد است. پس کسي باقي نمي ماند مگر اينکه اقرار به نبوت محمدصلي الله عليه وآله مي کند» [19] .

5. «و قل جاء الحقُّ و زهق الباطل انّ الباطل کان زهوقاً» [20] ؛ «و بگو: حق آمد و باطل نابود شد. آري، باطل همواره نابود شدني است».

بر اساس احاديث قيام مهدي(عج) از روشن ترين مصداق هاي اين آيه است و نتيجه آن، پيروزي نهايي حق بر باطل در سراسر جهان است. اين قانون کلي الهي و ناموس تخلّف ناپذير آفرينش (پيروزي حق) در هر عصر و زماني مصداقي دارد و قيام پيامبرصلي الله عليه وآله و پيروزي آن حضرت بر لشکر شرک و بت پرستي و نيز قيام مهدي(عج) بر ستمگران و جباران جهان از چهره هاي روشن و تابناک اين قانون عمومي است. اين قانون الهي، رهروان راه حق را در برابر مشکلات اميدوار و نيرومند و قوي و پراستقامت مي دارد و به ما در همه تلاش هاي اسلامي مان نشاط مي بخشد. بر اين اساس در بعضي از روايات، جمله «جاء الحقّ و زهق الباطل» به قيام مهدي(عج) تفسير شده است. [21] .

امام باقرعليه السلام در تفسير آيه «قل جاء الحق...» فرمود: هنگامي که امام قائم عليه السلام قيام کند، دولت باطل برچيده مي شود» [22] .

در روايت ديگري آمده است: «به هنگام تولّد مهدي(عج) بر بازويش اين جمله نقش بسته بود: «جاء الحقّ و زهق الباطل...»». [23] .


پاورقي

[1] قصص(28)، آيه 5.

[2] ر.ک: ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، (تهران: دار الکتب الاسلاميه، 1374)، ج 16، ص 17.

[3] «هم آل محمّدصلي الله عليه وآله يبعث اللَّه مهديهم بعد جهدهم فيعزّهم و يذلّ عدوّهم»: عبد علي بن جمعة العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، (قم: افست علميه، بي تا)، ج 4، ص 110، ح 11؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 54.

[4] «المستضعفون في الأرض المذکورون في الکتاب الّذين يجعلهم اللَّه ائمةعليهم السلام نحن اهل البيت، يبعث اللَّه مهديّهم، فيعزّهم و يذلّ عدوّهم»: محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 63.

[5] «انّ هذه الآية مخصوصة بصاحب الامر الّذي يظهر في آخر الزّمان و يُبيد الجبابرة و الفراعنة و يملک الارض شرقاً و غرباً، فيملأها عدلاً کما ملئت جوراً»: سيد هاشم بحراني، البرهان في تفسير القرآن، (قم: موسسة بعثت، 1417ه.ق)، ج 3، ص 230، ح 12.

[6] انبياء(21)، آيه 105.

[7] ر.ک: محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، (تهران: دار الکتب الاسلاميه، 1386ه.ق)، ج 14، ص 352.

[8] «هم اصحاب المهدي في آخر الزّمان»: سعيد ابو معاش، الامام المهدي في القرآن و السنة، (مشهد: بنياد پژوهش هاي قدس رضوي)، 1380، ص 291؛ شرف الدين نجفي، تأويل الآيات الظاهرة، ص 327.

[9] «الکتب کلّها ذکر أنّ الأرضَ يرثها عبادي الصالحون. قال: القائم و أصحابه»: علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، (قم: دار الکتاب، 1404)، ج 2، ص 77؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، پيشين، ج 51، ص 47.

[10] «لو لم يبق من الدّنيا الّا يوم، لطوّل اللَّه ذلک اليوم حتّي يبعث رجلاً مني يملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً»: منتخب الاثر، ص204؛ ابي جعفر محمد بن حسن شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 46؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 74، ح 26.

[11] محمدحسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج 15، ص 168.

[12] «نزلت في القائم و أصحابه»: محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج51، ص58؛ نعماني، الغيبة، ص240، ح35؛ ابي جعفر محمد بن حسن شيخ طوسي، کتاب الغيبة ص177 (نزلت في المهدي).

[13] «انّها في المهدي من آل محمدصلي الله عليه وآله»: فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان لعلوم القرآن، (تهران: رابطة الثقافة و العلاقات الاسلاميه، 1417ه.ق)، ج 7، ص 285.

[14] لم يجئ تأويل هذه الآية و لو قام قائمنا بعد، سيري مَن يُدرکه ما يکون من تأويل هذه الآية و ليبلغنّ دين محمدصلي الله عليه وآله ما بلغ الليل، حتّي لا يکون مشرک علي ظهر الأرض کما قال اللَّه تعالي: يعبدونني لا يشرکون بي شيئاً؛: سعيد ابو معاش، الامام المهدي في القرآن و السنة، ص 311؛ ح 583؛ محمد بن مسعود عياشي، تفسير عياشي؛ ح 2، ص 56، ح 48؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 55.

[15] «هم و اللَّه شيعتنا اهل البيت، يفعل اللَّه ذلک بهم علي يدي رجل منّا و هو مهدي هذه الأمّة، يملأ الارض عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً...»: همان، ص 304، ح 572؛ محمد بن مسعود عياشي، تفسير عيّاشي، ج 2، ص 132.

[16] توبه(9)، آيه 33.

[17] ر.ک: ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 10، ص 371؛ ج 7، ص 373.

[18] «و اللَّه ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتّي يخرج القائم عليه السلام فإذا خرج القائم عليه السلام لم يبق کافر باللّه العظيم و لا مشرک بالامامة إلّا کره خروجه، حتّي لو أنّ کافراً أو مشرکاً کان في بطن صخرة، لقالت: يا مؤمن في بطني کافر فاکسرني و اقتله»: سيد هاشم حسيني بحراني، المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة، (تهران: نشر آفاق، 1376، ص 150)؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 53، ص 4.

[19] «إنّ ذلک يکون عند خروج المهدي من آل محمدصلي الله عليه وآله فلا يبقي احد الاّ اقرّ بمحمد»: سيد هاشم حسيني بحراني، المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة، ص 154، فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج 5، ص 48.

[20] اسراء(17)، آيه 81.

[21] ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 12، ص 235.

[22] «اذا قام القائم، ذهبت دولة الباطل»: عبد علي بن جمعة العروسي، تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 212؛ ح 407؛ لطف اللَّه صافي گلپايگاني، منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، (قم: مؤسسه سيدة المعصومة، 1419)، ص 587، ح 3؛ سيد هاشم حسيني بحراني، المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة، ص 231.

[23] علي بن عيسي اربلي، کشف الغمّة في معرفة الائمة، ج 3، ص 310؛ عبد علي بن جمعه العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 213، ح 410.