توسعه و رفاه
چنان که گفته شد، دولت امام مهدي، دولتي تک بعدي و منفعت خواه نيست؛ بلکه دولتي است که بيش از همه چيز، منافع واقعي مردم را در نظر دارد و در همه ابعاد و زواياي زندگي انساني، تحول و تغييرات مثبت و پرفايده ايجاد مي کند. البته سمت و سوي همه کارکردها، برنامه ها و خط و مشي ها - هر چند سياسي و اقتصادي - به سوي خدا و تکامل اخلاقي انسان ها است؛ اما اين امر موجب غفلت از مسائل ظاهري و مادي زندگي نمي شود و توسعه و رفاه اقتصادي بي نظير و پرشکوهي براي انسان ها به ارمغان مي آورد. در سايه حکومت آن حضرت نظام طبقاتي از بين مي رود و همه مردم در ثروت مساوي خواهند بود. نشانه دوم، رفاه اقتصادي است که هر انساني مي تواند از آنچه بخواهد، بهره مند گردد. نشانه سوم، عدم نيازمندي به اموال و استغنا است و نبود هيچ نوع ستيز و تکاپو براي به دست آوردن چيزي. [1] .
البته در عصر امام مهدي(عج) همه چيز طبيعي به نظر مي رسد؛ اما معيارهاي عصر ما با ملاک ها و معيارهاي عصر ظهور متفاوت است. پس نظام غير طبقاتي به معناي استقرار نظام صحيح و اصيل اسلامي بر روي کره زمين است (نه نظامي غير از نظام اسلامي).
از طرفي عوامل فراواني چون مسائل غيبي، پشتوانه محکمي براي او و ياران ايشان خواهد بود و به آنان کمک و مساعدت درخور توجّهي خواهد کرد. از اين رو فهم و تحليل بسياري از مسائل آن عصر براي ما ممکن نيست.
در هر حال در اين عصر زندگي، اقتصاد جامعه شکوفا گشته، فقر و تنگدستي رخت برمي بندد و آباداني همه جا به چشم مي خورد و بازرگاني و تجارت رونقي زياد مي يابد. معادن و مواهب طبيعي (گنج هاي نهفته در دل زمين) مورد بهره برداري قرار مي گيرد. همه امکانات طبق احتياجات جوامع، به مناطق عالم گسيل مي گردد و هيچ نقطه اي متروک و رها شده باقي نمي ماند. باران هاي موسمي شروع به باريدن مي کند، رودخانه ها پرآب و زمين ها حاصلخيز مي شود و کشاورزي شکوفا مي گردد. باغ ها سرسبز و پر از ميوه مي شود و بعضي از بيابان ها، يکباره به نخلستان تبديل مي گردد و دامداري گسترش مي يابد. عطايا و بخشش هاي او گوارا است و اموال مشت مشت به مردم داده مي شود. فقر، بي کاري، حرص و طمع (ثروت اندوزي)، تجمّل پرستي و...از جامعه زدوده مي شود و مردم صاحب مسکن، کار، دارايي (به اندازه نياز) و زمين مي شوند. محرومان و مستضعفان مورد توجّه قرار مي گيرند و با عطوفت و مهرباني با آنها برخورد مي شود (تا اينکه فقر و نداري ريشه کن گردد). سراسر زمين آباد، خرّم و سرسبز گشته و ويراني ها و خرابي ها اصلاح مي شود. وضع اقتصاد عمومي بهبود کامل يافته، نعمت ها فراوان، آب ها مهار، زمين ها آباد و حاصلخيز و معادن ظاهر مي شود تا جايي که فقيري باقي نمي ماند و کسي براي دريافت کمک مالي، به خزانه عمومي مراجعه نمي کند.
الف. نعمت، برکت و حيات: «زمين پربرکت مي شود و امت من در عصر او چنان زندگي [خوبي]دارند که در هيچ زماني چنين نبوده است» [2] و «در دولت او مردم - نيکان و فاجران - آن چنان در رفاه و آسايش به سر مي برند که هرگز نظير آن ديده نشده است...» [3] و نيز: «امت من در عصر او چنان به سطحي از رفاه و زندگي و برخورداري از نعمت ها مي رسند که نظيري براي آن نيست». [4] .
«....از رنج طلب و سختي [در راه دستيابي به امور زندگي] آسوده مي شويد و بار سنگين زندگي را از شانه هايتان بر زمين مي نهيد» [5] و «خداوند زمين را به دست قائم زنده مي کند... زمين زنده مي شود و مردم آن حياتي نوين مي يابند؛ بعد از مرگشان». [6] .
ب. بخشش فراوان و بي نيازي مردمان: «عطايايش گوارا است...» [7] و «شما به جست و جوي اشخاص برمي آييد که مال يا زکات بگيرند و کسي را نمي يابيد که از شما قبول کند» [8] و نيز: «کسي به حضور مهدي(عج) مي آيد و تقاضاي کمک مي کند؛ پس دستور مي دهد: مال را در لباس او بريزند، به صورتي که نمي تواند آن را حمل کند». [9] .
«خداوند بي نيازي را در دل هاي اين امت قرار مي دهد» [10] و «هنگامي که مهدي قيام مي کند، خداوند در دل هاي بندگان بي نيازي مي افکند». [11] .
ج. آباداني و سرسبزي جهان: «در روي زمين جايي نمي ماند، جز اينکه آباد مي گردد» [12] و نيز: «زمين به وسيله مهدي(عج) آباد، خرّم و سرسبز مي شود و به وسيله او چشمه سارها روان مي گردد... و خيرات و برکات زياد مي شود». [13] .
د. ظهور خيرات و برکات زمين:
«خداوند براي قائم، گنج ها و معادن زمين را آشکار مي سازد» [14] و نيز: «در [هنگام ظهور مهدي(عج)] زمين گنج هاي خود را آشکار و برکاتش را برون مي ريزد». [15] .
«زمين آنچه در اعماق خويش دارد، براي وي بيرون مي ريزد و همه امکانات خود را در اختيارش مي گذارد...» [16] و نيز: «زمين برکت هايش را بيرون مي فرستد و هر حقي به صاحبش برمي گردد». [17] .
ه. فراواني آب ها و محصولات: «... آسمان باران هايش را فرو مي ريزد و درختان ميوه هاي خود را آشکار مي سازد. زمين گياهان خود را بيرون مي فرستد و براي ساکنان خود آرايش مي کند» [18] و نيز: «آسمان چنان که بايد، باران ببارد و زمين گياه بروياند». [19] .
«زمين روييدني هاي خود را خارج مي سازد و آسمان برکاتش را فرو مي فرستد» [20] و نيز «خداوند باران هاي [پياپي و سودمند] فرو مي ريزد» و «آب ها [ي] آشاميدني و گوارا در دولت او زياد مي گردد و رودخانه ها گسترش مي يابد...».
پاورقي
[1] «تنعم امتي في زمانه نعيماً لم يتنعموا مثله قط البرّ والفاجر»: علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 467؛ شهاب الدين مرعشي نجفي، ملحقات الاحقاق، ج 29، ص 376.
[2] «تتنّعم أمّتي في زمن المهدي نعيماً لم يتنعّموا مثله قط...»: لطف اللَّه صافي، منتخب الاثر، ص 591، ح 2؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج2، ص473 و83؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 51، ص 78 و37.
[3] «کفيتم مؤونة الطلب والتعسّف ونبذتم الثقل الفادح عن الاعناق»: محمّد بن يعقوب کليني، کافي، ج 8، ص 266، ح 22؛ محمّد بن محمّد شيخ مفيد، الارشاد، ج 1، ص 291؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 51، ص 111، ح 6.
[4] «يحييها اللَّه بالقائم(ع) فيعدل فيها فتحيي الارض ويحيي اهلها بعد موتهم»: شرف الدين حسيني، تأويل الآيات الظاهرة، ص 638؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ح 24، ص 325، ح 39.
[5] «يکون عطاؤُهُ هنيئاً...»: علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 472 و 483؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 51، ص 82 و 92.
[6] «يطلب الرجل منکم من يصله بماله ويأخذ منه زکاته فلايجد احداً يقبل منه استغني الناس بما رزقهم اللَّه من فضله»: محمّد بن محمّد شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 381؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 464؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 464.
[7] «فيجي ء إليه الرجل فيقول يا مهدي! اعطني اعطني. قال: فيحثي له في ثوبه ما استطاع ان يحمله...»: محمّدباقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 51، ص 104؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 478؛ يحيي بن حسن ابن بطريق، العمدة، ص 435.
[8] «ويجعل اللَّه الغني في قلوب هذه الامّة»: علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 474؛ محمّدباقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 51، ص 84.
[9] «إذا خرج المهدي القي اللَّه الغني في قلوب العباد»: شهاب الدين مرعشي نجفي، ملحقات الاحقاق، ج 29، ص 334.
[10] «فلا يبقي في الأرض خرابٌ إلّا عُمّر»: محمّد بن علي شيخ صدوق، کمال الدين، ج 1، ص 330؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 534؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 463.
[11] «تَعمُرالأرضُ وتصفو وتزهو بمهديها وتجري به أنهارهاوتعدمُ الفِتَنُ والغاراتُ ويکثُرالخيرُ والبرکاتُ»: لطف اللَّه صافي، منتخب الاثر، ص209،ح49؛سليمان قندوزي حنفي، ينابيع المودّة، ج2، ص560.
[12] «يظهر اللَّه عزّوجلّ له کنوز الأرض ومعادنها»: محمّد بن علي شيخ صدوق، کمال الدين، ج 2، ص 394، ح 4؛ حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 282؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 527؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 440.
[13] «فحينئذٍ تظهر الأرض کنوزها وتبدي برکاتها...»: محمّد بن محمّد شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 384؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 465؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 338.
[14] «تخرج له الارض افاليذ کبدها وتلقي إليه سلماً مقاليدها...»: نهج البلاغه، خطبه 138.
[15] «اخرجت الارض برکاتها وردّ کلّ حقّ إلي اهله»: محمّد بن محمّد شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 384؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 465؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 462.
[16] «فستبشر الأرضُ بالعدلِ وتعطي السماءُ قطرها والشجرُ ثمرها والأرضُ نباتَها وتتزيَّن لأهلِها»: محمّد باقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 53، ص 85؛ مصطفي آل سيد، بشارة الإسلام، ص 71.
[17] «لأنزلت السماء قطرها ولأخرجت الأرض نباتها»: حسن بن علي حرّاني، تحف العقول، ص 115؛ محمّد بن علي شيخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 626؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 316، ح 11.
[18] «تخرج الارض نبتها وتُنزل السماءُ برکتها»: احمد بن علي طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 290؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 280، ح 6.
[19] «يسقيه اللَّه الغيث...»: لطف اللَّه صافي، منتخب الاثر، ص 591؛ علاء الدين متقي هندي، کنز العمال، ج 14، ح 38700.
[20] «تزيد المياه في دولتهِ وتمدُّ الانهار...»: جلال الدين سيوطي، العرف الوردي، ص 105، ح 225؛ لطف اللَّه صافي، منتخب الاثر، ص 589.