بازگشت

پيشرفت و ترقي


انسان ها در عصر ظهور، شاهد پيشرفت و توسعه اي بي نظير در دانش، صنعت، فن آوري و توليد خواهند بود و امر مجهول و مبهمي فراروي آنان نخواهد ماند. شاخه ها و شعبه هاي مختلف علم بر روي آنان، گشوده شده و پرده هاي ظلمت و ناداني از ديدگانشان به کناري زده خواهد شد.

چنان که گذشت فن آوري در زمينه ارتباطات، اطلاعات و وسايل حمل و نقل به سرعت پيشرفت کرده و مردم از مواهب و مزاياي اين دانش بهره مند خواهند شد. در عين حال، اين دانش همراه با حکمت و بصيرت خواهد بود که در نتيجه مردم به باطن و حقيقت دنيا و طبيعت پي خواهند برد و همه چيز را براي تکامل خود به کار خواهند گرفت. پيش تر در اين زمينه به طور مفصّل بحث شد و رواياتي چند نقل گرديد.

امام باقر(ع) مي فرمايد: «هنگامي که قائم قيام مي کند، دستش را به سر بندگان مي گذارد و بدين وسيله عقل هاي آنان را جمع و افکارشان را کامل مي کند». [1] و نيز: «وقتي قائم ما قيام مي کند، خداوند بر وسعت بينايي و شنوايي مردم مي افزايد...». [2] .

«در زمان ظهور مهدي(عج) به مردم حکمت عطا مي شود...». [3] و نيز: «او زمين را از روشني و عقل و منطق (دلايل واضح و روشنگر) پر مي کند».... [4] .

از روايات مربوط به اين باب چندين برداشت مهم به دست مي آيد:

يکم. محدوديت و مانعي از افاضه علم بي کران امام(ع) وجود ندارد و همه شعبه ها و گونه هاي مختلف دانش بشري، از رشد و پيشرفت زيادي برخوردار خواهند شد که تصوّر آن براي هيچ کس ممکن نيست.

دوم. اين دانش پيشرفته مرتبط با غيب و علم نامحدود الهي است؛ بنابراين آثار و پيامدهاي گسترده و مثبتي دارد و بشر نهايت بهره مندي و استفاده را از آن خواهد برد. تأثيرات اين رشد دانش، در دو مؤلّفه قابل بررسي است:

1. زندگي دنيوي در سايه آن بهبود يافته و مردم در آسايش، رفاه و تنعّم بيشتري خواهند بود.

2. در پرتو حکمت و دانش فراوان و آسايش و فراغت، زندگي مردم، معنوي و اخلاقي شده و آنان از حصار تنگ ماده گرايي و انديشه هاي ناقص بشري بيرون مي آيند.

سوم. همگان - زن يا مرد، فقير يا غني، جوان يا ميان سال و... - از نتايج و آثار اين رشد دانش و حکمت برخوردار شده و علم و معرفت در تمامي زواياي حيات نفوذ مي کند و زندگي بر عقل و دانش استوار مي شود؛ نه غريزه و شهوت.

چهارم. يکي از ابعاد مهم رشد دانش بشري، تعالي و شکوفايي افکار و انديشه ها و توجّه بيشتر به خرد و عقل خالص است. بر اين اساس رفتارها، گفتارها و پندارهاي افراد هم عقلاني و خردورزانه خواهد بود و هم نظر به سعادت واقعي و تکامل آنان خواهد داشت.

پنجم. با اينکه علم بشري در همه زمينه ها و وجوه زندگي رشد خواهد يافت؛ اما با توجّه به روايات، تغييرات اساسي در نحوه مسافرت و ارتباطات و اطلاعات رخ خواهد داد و با نيازها و بايسته هاي حکومت جهاني واحد، مطابق و هماهنگ خواهد بود. بر اين اساس ارسال و دريافت اطلاعات و اخبار و مسافرت بين کشورها، از سرعت و دقت زيادي برخوردار خواهد شد.

ششم. در روايتي آمده است: «خدا زمين را به وسيله حضرت مهدي(عج) پر از نور و روشنايي مي کند بعد از تاريکي و ظلمت آن... و پر از علم و دانايي مي کند، بعد از جهل و ناداني». [5] .

مقصود از تاريکي در اين روايت، تاريکي هايي است که جامعه در اثر دوري از معارف حقّه و نداشتن بينش صحيح و گم کردن راه ارتباط با خدا، بدان مبتلا است و منظور از نور، معرفت خدا و پيغمبر و امام و درک حقايق و نور عقل و فطرت و وجدان است. همچنين مراد از جهل، همين ناداني و جهلي است که امروز بر دنياي علم و صنعت مستولي شده و روز به روز رو به افزايش است. مراد از علم نيز علوم حقيقي و دانش هايي است که به انسان کمال مي بخشد و او را از نظر به ظاهر اين عالم، به باطن آن مي رساند و سبب خوف و خشيت از خدا و تقرّب و نزديکي به او مي گردد. [6] براين اساس رشد دانش و علم در عصر ظهور، تا اندازه اي به انگاره هاي ياد شده نيز اشاره دارد.


پاورقي

[1] «تؤتون الحکمة في زمانه حتّي أنّ المرأة لتقضي في بيتها بکتاب اللَّه تعالي وسنّة رسول اللَّه»: محمّد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 239، ح 30؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 352، ح 10.

[2] «يملأ الارض... نوراً وبرهاناً»: احمد بن علي طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 291؛ محمّد بن حسن طبرسي، اثبات الهداة، ج 3، ص 524، ح 404.

[3] «يملأ اللَّه به الأرض نوراً بعد ظلمتها... وعلماً بعد جهلها»: محمّد بن علي صدوق، کمال الدين، ج 1، ص 260، ح 5؛ فضل بن حسن طبري، اعلام الوري، ص 399؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 36، ص 253، ح 69.

[4] ر. ک: لطف اللَّه صافي، به سوي دولت کريمه، امامت و مهدويت، ج 3، ص 58.

[5] «يفرّج اللَّه بالمهدي عن الأمة»: محمّد بن حسن شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 187؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 51، ص 76، ح 31.

[6] «هو المفرّج للکرب عن شيعته بعد ضنک شديد وبلاءٍ طويل وجزع وخوف فطوبي لمن ادرک ذلک الزمان»: محمّد بن علي شيخ صدوق، کمال الدين، ج 2، ص 335، ح 5؛ محمّد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 91، ح 21؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 430، ح 24؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 129، ح 24 و ج 51، ص 164، ح 8.