بازگشت

کارويژه فرهنگي و ديني


توجه به امور فرهنگي در بسياري از نظام هاي سياسي - به خصوص نظام امامت - جايگاه ويژه اي دارد و در آن تعميق «فرهنگ ديني» در رأس برنامه هاي دولت است. زندگاني فرهنگي در زمان حضرت مهدي(عج)، آن چنان شکوفا خواهد شد که نظيري در تاريخ براي آن نمي توان يافت. علم و دانش و فرهنگ - به خصوص علوم ديني، احکام شرعي، معارف اسلامي و آموزه هاي اخلاقي - منتشر گرديده، چرخ هاي فرهنگ به صورتي سريع به گردش درخواهد آمد. در آن عصر تطوّر و دگرگوني عظيمي در اين زمينه حاصل خواهد شد.

دانش صحيح در هر خانه اي منتشر و حلقه هاي درس و بحث - هم براي مردان و هم براي زنان - در اجتماعات مختلف ايجاد خواهد گرديد. بسياري از آموزه هاي نادرست علم - که به اسم دين، تفسير، حديث، فلسفه و انديشه ترويج يافته است - از بين خواهد رفت و درهاي دانش ناب و خالص، به روي مردم گشوده خواهد شد.

در حکومت مهدي(عج) مردم به گونه بي سابقه اي به اسلام روي مي آورند و روزگار خفقان و سرکوب دين داران و ممنوعيت مظاهر اسلامي به سر آمده، در همه جا آواي اسلام و آموزه هاي جاودانه آن، طنين انداز مي شود و آثار مذهبي و دين داري تجلّي مي کند. اسلام در هر خانه، کوخ و چادري رخنه مي کند؛ چنان که سرما و گرما در آن نفوذ مي نمايد. استقبال مردم از آموزش قرآن، نماز جماعت و نماز جمعه چشمگير شده و مساجد زيادي ساخته مي شود.

از طرفي در عصر ظهور، علم و صنعت پيشرفت حيرت انگيزي داشته و اخلاق و دين، هم پاي علم و خرد، راهگشاي زندگي انسان ها به سوي معنويت و عبوديت خواهد بود. دولت نيز تمامي تلاش خود را براي رشد و تکامل معنوي انسان ها به کار خواهد برد و زمينه هاي پيشرفت علمي، رشد فکري، امنيت و آسايش روحي، رفاه مادي و تعالي اخلاقي انسان ها را فراهم خواهد کرد. اين در حالي است که وضعيت اخلاقي و فرهنگي مردم قبل از آن بسيار ناپسند و گناه آلوده بوده و جامعه پر از فساد و تباهي است.

ويژگي ها و خصايص اخلاقي و فرهنگي دوران «پيشاظهور» (آخر الزمان) به طور مفصل و گسترده در روايات و احاديث معصومين عليه السلام بيان شده است؛ از جمله:

زماني بر امتم برسد که باطنشان خبيث و ناپاک و ظاهرشان زيبا باشد و اين صفت به طمع رسيدن به مال دنيا است. آنچه در پيشگاه خداي عزّوجل است، نمي جويند. کارشان از روي ريا باشد و ترسي از خدا ندارند... همّت آنان شکمشان (براي شکم تلاش مي کنند) و شرافت مردم، کالاي آنها و زنانشان قبله و دينشان، درهم و دينار است.

چون فاحشه و زشت کاري ظهور کند، زلزله پديد آيد و چون حاکمان ظلم کنند، باران کم آيد... مرد دين خود را به عوض متاع اندک مي فروشد. مردم با شبهات دروغ و هوا و هوس هاي باطل، حرام خدا را، حلال مي شمارند. به وسيله نبيذ، شراب را حلال دانسته و به وسيله هديه، حرام و به وسيله بيع، ربا را حلال مي دانند.

بسيار دروغ مي شنوند و بسيار حرام خوار مي گردند. ربا و شراب و گفتارهاي باطل و طرب و آلات موسيقي را حلال مي دانند. مردم رحم ها را قطع مي کنند و در اطعام کردن، منّت مي گذارند. بر بدکاري متّحد مي شوند و با يکديگر بر دروغ و کينه توزي دوستي مي ورزند... فرومايگان بسيار و کريمان اندک و بي قيمت مي گردند. مرد به برادرش حسد مي برد و به پدرش ناسزا مي گويد. شرکا با يکديگر به خيانت رفتار مي کنند. ستم و فساد بسيار و منکر آشکار مي گردد و امّت امر به منکر و نهي از معروف مي کنند. تکبّر در قلب ها مانند خزيدن زهر در بدن مي خزد و جرم ها آشکار و کارهاي شريف، خوار شمرده مي شود.

مالداران بزرگ شمرده مي شوند و فقيران تحقير مي گردند. قمار آشکار مي گردد و شراب آشکارا و بدون مانع فروخته مي شود. مردم گرگ خو مي شوند و اگر کسي چنين نباشد، گرگ خويان او را مي درند. شراب را حلال مي شمارند. در آن عصر، مانند چهارپايان نر و ماده مي شوند و هيچ کس از ترس مردم، با منکر مخالفت نمي کند.

فاسق به خاطر انجام آنچه خدا دوست نمي دارد، ستوده و پسنديده مي شود. نماز را مي ميرانند، امانت را تباه مي سازند و دروغ گفتن را حلال مي شمرند. ربا خوردن را جايز و رشوه خواري را حلال مي دانند. دين را با دنيا معامله مي کنند و امور مردم به دست سفيهان و بي خردان مي افتد. زنان طرف مشورت قرار مي گيرند. از هوا و هوس ها پيروي مي شود. خونريزي را سبک مي شمارند و شهادت دروغ رايج مي گردد. جور و ستم، بهتان، گناه و طغيان زياد مي شود.

سال هاي قبل از ظهور قائم عليه السلام، سال هاي خدعه و نيرنگ خواهد بود. شرّ و بدعت، در آن بيشتر از گذشته است. در زنا تظاهر مي نمايند و دروغ را حلال مي دانند. شيطان به بدن هاي آنان مخلوط شده.... در خون هايشان رسوخ کرده و آنها را به دروغ و گناه وسوسه مي کند تا آنجا که بدکاري، فراگير همه شهرها مي شود. دل ها، سخت و زمين پر از ستم و کشتار مي گردد. بدي ظاهر و آشکار مي شود و از آن جلوگيري نمي گردد. فسق پديدار و مؤمن خاموش مي شود و.... [1] .

اينها تنها گوشه اي از دورنماي عصر «پيشاظهور» بود و مسلّم است که تغيير اين رفتارها و بينش ها و نفوذ در دل و جان مردم، به يک انقلاب بزرگ اخلاقي و کيمياگري (احياي جان هاي مرده) نياز دارد. تربيت و پرورش اخلاقي چنين مردمي، تنها در سايه دولت اخلاقي مهدوي امکان پذير است و پس از تغيير اين رفتارها است که مي توان شاهد امنيت، رفاه، عدالت و آباداني بود.

با از بين رفتن اين کاستي ها و آلودگي ها و حذف اسباب و عوامل تباهي و سقوط اخلاقي جوامع و تغيير مسير صحيح فرهنگ، سياست و اقتصاد و حتّي صنعت، تجارت، فن آوري و...، مي توان شاهد جامعه اي متعالي و متکامل بود و رؤياي زيباي عدالت و پيشرفت و رفاه را تحقّق يافته ديد.

روايات، جهان را در روزگار امام عصرعليه السلام جهاني متمدن و در اوج قدرت و پيشرفت علمي و تعالي اخلاقي معرّفي مي کند. صنعت در آن روزگار، با وضعيت کنوني، فرسنگ ها فاصله خواهد داشت. صنعت و پيشرفت، در عين اينکه باعث رفاه و راحتي بشر است؛ مانعي براي دين داري و اخلاق گرايي و حرکت به سوي کمال و تعالي نخواهد بود و انسان را غرق در تجملّات، لذّات زودگذر و فساد و انحراف نخواهد کرد؛ چون در آن زمان هم دانش و خرد بشري رشد مي يابد و هم اخلاق و رفتار او تغيير مي کند و فهم و درک او از موقعيت خود و غايت زندگي اش تصحيح مي شود.

به همين جهت در دولت امام مهدي(عج)، انسان ها آن چنان از نظر شخصيت پرورش مي يابند که گويي آنان غير از انسان هاي پيشين هستند. کساني که تا ديروز براي درهم و ديناري، خون نزديک ترين افراد خود را مي ريختند؛ در آن عصر پول و ثروت و لذّات مادي، آن چنان در نظرشان بي ارزش و خوار مي گردد که درخواست کردن آن را نشانه اي از پستي و دنائت طبع مي دانند و اين جز در پرتو کمال عقل و خرد بشري و تعميق آموزه هاي ديني و اخلاقي، بدست نمي آيد. [2] در اين راستا دولت اخلاقي امام مهدي(عج) سه کارکرد اساسي خواهد داشت:


پاورقي

[1] ر. ک: صادق احسان بخش، آثار الصادقين، (رشت: نشر صادقين، 1376)، ج 29، صص 493 - 483.

[2] براي مطالعه بيشتر ر. ک: محمّد کاظم قزويني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، ص 621 و 622؛ نجم الدين طبسي، چشم اندازي به حکومت مهدي عليه السلام، صص 178 - 176.