بازگشت

عملکرد قضايي


يکي ديگر از کارکردهاي مهم حکومت حضرت مهدي(عج)، توجّه به امر قضاوت و دادگري است. در آن عصر دستگاه قضايي به معناي واقعي پناهگاه و ملجأ مظلومان و دادخواهان و محل مبارزه با فاسدان و تبه کاران است. در رابطه با عملکرد قضايي حضرت مهدي توجّه به امور زير بايسته است:

يکم. براي مبارزه با فساد، تباهي و ظلم و جور،تقويت پايه هاي ايمان و اخلاق و ترويج ارزش هاي معنوي و انساني ضروري است. با توجّه به ويژگي دولت اخلاقي امام مهدي(عج)، اين امر، اهميّت و برجستگي خاصي در آن عصر دارد و مهم ترين و اصلي ترين کارويژه آن دولت، از بين بردن زمينه ها و عوامل فساد، انحراف و ستم، از طريق اصلاح رفتارها، تزکيه و تهذيب نفوس، احياي جامعه مرده، تقويت ايمان و معرفت، پرورش فضايل اخلاقي و...است. اين انگاره باعث از بين رفتن زمينه ها، عوامل و شکل هاي مختلف فساد و ستم در جامعه آرماني مهدوي است.

دوّم. وجود يک سيستم صحيح و نيرومند قضايي و احاطه و علم قاضيان - به خصوص خود امام مهدي(عج) - تأثير فراواني در از بين رفتن ناهنجاري ها و کژي هاي جامعه دارد که نظير آن کمتر در جامعه اي مشاهده شده است. اين دستگاه قضايي سالم و کاملاً آگاه و مسلّط، حقوق مردم را به آنان بازمي گرداند و ستمگران و فاسدان را محاکمه و مجازات مي کند.

سوّم. قضاوت امام عصرعليه السلام، در بين مردم نسبت به قضاوت هاي اجداد طاهرين آن بزرگوارعليه السلام، امتيازي خاص دارد و آن اين است که ايشان با دانش و اطّلاعشان نسبت به حوادث و وقايع قضاوت مي کند و منتظر شهادت شاهدان و دلايلي که ادّعا را ثابت کنند، نمي ماند. البته چنان که در بخش قبلي گذشت، مهم ترين شاخصه و کارويژه حکومت مهدوي، عدالت و دادگري آن است و اين امر موجب جلوگيري از تضييع حقوق مردم مي شود.

چهارم. با تحقّق عدالت اجتماعي و رفع نزاع ها، کشمکش ها و زياده خواهي ها و استغناي واقعي مردم، زمينه بسياري از مفاسد و تباهي ها از بين مي رود و نياز به دخالت قضايي کمتر مي شود.

مؤلّفه ها و شاخصه هاي زير در رابطه با عملکرد قضايي حکومت مهدوي عليه السلام قابل ارائه است:

الف. تأمين عدالت قضايي: عدالت قضايي (دادگري) در دوران ظهور، به طور جدّ رعايت گشته و حقوق ضعيفان و مظلومان، پايمال نخواهد شد. آن حضرت ترازوي عدالت را در جامعه برپا ساخته و بر رفتار قضات به دقّت نظارت نموده و با متخلفان برخورد شديد خواهد کرد. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «[مهدي] قاضيان زشت کار [و بيدادگر] را کنار مي زند و دست سازش کاران را از سر مردم کوتاه مي کند. زمامداران ستم پيشه را عزل کرده و زمين را از هر چه انسان نيرنگ باز و فريبکار پاک مي سازد». [1] .

چنان که گذشت آن حضرت خود به عدالت، حکم و داوري خواهد کرد (حکم بالعدل). [2] اميرمؤمنان عليه السلام فرموده است:«او همان خورشيدي است که از مغرب طلوع خواهد کرد، در ميان رکن و مقام ظاهر مي شود؛ پس زمين را پاکيزه مي سازد و ترازوي عدالت را مي گستراند، ديگر کسي به کسي ستم نمي کند». [3] .

رسول خداصلي الله عليه وآله نيز فرموده است: «در دوران [حکومتش] جز به هنگام اجراي حدود الهي، کسي را مورد ضرب قرار نمي دهد. خداوند همه بدعت ها را به وسيله او نابود مي سازد و همه فتنه ها را به دست او از ميان برمي دارد». [4] .

ب. اجراي حدود و احکام الهي: احکام و حدود الهي، براي سعادت و نجات انسان ها است و تخطّي از آن موجب هرج و مرج در جامعه و کند شدن حرکت آن به سوي تعالي و تکامل اخلاقي مي شود. دقّت در اجراي اين حدود، باعث مي شود که جامعه از ناراستي ها و کژي ها پيراسته شود و زمينه هاي مفاسد و تباهي کم گردد: «... مهدي(عج)، حدود الهي را اجرا مي کند و به حکم خدا داوري مي نمايد». [5] .

ج. داوري براساس کتاب هاي آسماني: «آن گاه در ميان اهل تورات به تورات، در ميان اهل انجيل به انجيل، در ميان اهل زبور به زبور و در ميان اهل قرآن به قرآن حکم مي کند». [6] .

د. قضاوت داودي و سليماني: «...آن گاه منادي ندا مي دهد: اين مهدي است که چون داود و سليمان قضاوت مي کند و در قضاوت کردن احتياجي به دليل و شاهد ندارد» [7] و نيز: «وقتي قائم آل محمّدصلي الله عليه وآله قيام مي کند، به حکم داود حکم مي کند...». [8] .

ه. عدم درخواست بيّنه و گواه: «زماني که قائم آل محمّدصلي الله عليه وآله فرمانروا شود، در ميان مردم به حکم داود، داوري مي کند و نيازي به شاهد و گواه ندارد. در هر موردي خداوند، حکم واقعي را به او الهام مي کند و او براساس علم خود قضاوت مي نمايد و هر قومي را از اجتهاد و استنباطشان خبر مي دهد. دوست و دشمن خود را با نشان الهي مي شناسد...» [9] و نيز: «دنيا به پايان نمي رسد تا اينکه مردي از ما اهل بيت، خروج مي کند. [او] همچون داود حکم مي کند و از مردم شاهد و دليل نمي خواهد». [10] .

مراد از «حکم داودي» ممکن است اين باشد که حضرت مهدي(عج) در قضايا براساس اطلاع به واقع و آگاهي از حقيقت داوري نموده و بر ظاهر امور اعتماد نخواهد کرد.

و. نوآوري در قضاوت (براساس علم الهي و فهم واقعيات): «هر گاه قائم قيام کنند، سه حکم خواهد کرد که احدي پيش از او نکرده است: پير زناکار و [مرد] مانع الزکات را مي کشد و به برادراني که در عالم اشباه (عالم ذر) برادر بودند، إرث مي دهد». [11] «...در مورد دو چيز بدون درخواست شاهد و دليل، به حکم خدا درباره آنها حکم خواهد کرد: زناکار متأهل را سنگسار مي کند و کسي که زکات نمي دهد، گردنش را مي زند». [12] .

ز. اعجاز و پيشرفت در قضاوت: «هنگامي که قائم قيام مي کند، در هر يک از مناطق جهان، فردي را برگزيده، به آنجا مي فرستد و به او مي گويد: پيمان تو به دست تو است. اگر با مطالبي مواجه شدي که آن را نفهميدي و نحوه قضاوت را در موردش ندانستي، به دست خود نگاه کن و به آنچه در آن است عمل نما». [13] .


پاورقي

[1] «لينزعنّ عنکم قضاة السوء وليقبضنّ عنکم المراضين وليعزلنّ عليکم امراء الجور وليطهرنّ الارض من کلّ غاش»: محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 51، ص 120، ح 23.

[2] محمّد بن محمّد بن نعمان (شيخ مفيد)، الارشاد، ج 2، ص 384؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 338 و....

[3] «هُو الشَّمسُ الطالعة من مغربها، يظهَرُ عند الرکن والمقامِ، فيطهِّر الارض ويضعُ ميزانَ العدلِ فلايظلمُ اَحدٌ احداً»: محمّد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، کمال الدين، ج 1، ص 77 و ج 527،2؛ سعيد بن هبة اللَّه راوندي، الخرائج والجرائح، ج 3، ص 1137؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 194، ح 26.

[4] «لايقرَعُ أَحداً في ولايته بسوطٍ إلّا في حدٍّ، يمحو اللَّه به البدعَ کُلَّها ويميتُ الفِتَنَ»: کامل سليمان، يوم الخلاص، ج 2، ص 603؛ به نقل از: الملاحم والفتن، ص 108.

[5] «يقيم حدود اللَّه ويحکم بحکم اللَّه»: محمّد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق)، کمال الدين، ج 1، ص 155؛ همان، عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 63؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 403.

[6] «يحکم بين اهل التوراة بالتوراة وبين اهل الانجيل بالانجيل وبين اهل الزبور بالزّبور وبين اهل القرآن بالقرآن...»: محمّد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 237، ح 26؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 351.

[7] «ثمّ يأمر منادياً فينادي: هذا المهدي يقضي بقضاء داود و سليمان لايسأل علي ذلک بيّنة»: محمّد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، الخصال، ج 2، ص 649، ح 43؛ همان، کمال الدين، ج 2، ص 671، ح 9؛ محمّد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 313، ح 5.

[8] «إذا قام قائم آل محمّدصلي الله عليه وآله حَکَم بحکم داود لايسأل بيّنة»: محمّد بن يعقوب کليني، کافي، ج 1، ص 397؛ محمّد بن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 27، ص 231، ح 33660؛ حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 17، ص 365، ح 21587.

[9] «إذا حکم قائمُ آل محمّدٍصلي الله عليه وآله حَکَمَ بينَ النّاسِ بِحُکمِ داوُد، فلايحتاجُ إلي بيّنةٍ، فَيُلهِمُهُ اللَّهُ تعالي فيحْکمُ بعلمه ويخبر کلَّ قوم بما استنبطوه ويَعرفُ وليَّهُ من عَدُوِّه بالتوسُّم»: محمّد بن محمّد بن نعمان (شيخ مفيد)، الارشاد، ج 2، ص 386؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 466؛ فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، ص 414؛ ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 17، ص 364.

[10] «لن تذهب الدنيا حتّي يخرج رجلٌ منّا اهل البيت، يحکم بحکم داود لايسأل النّاس بيّنة»: محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 319، ح 21؛ محمّد بن حسن صفّار قمي، بصائر الدرجات، ح 52، ص 319، ح 21.

[11] «لَوْ قَدْ قامَ القائمُ لحَکَمَ بثلاثٍ لَمْ يحکُم بها أحدٌ قبله: يقتل الشيخ الزاني ويقتلُ مانع الزکاةِ ويُورّثُ الأخَ أخاهَ في الأظِلّة»: محمّد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، الخصال، ج 1، ص 169، ح 223؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 52، ص 309، ح 2؛ و نيز ر. ک: محمّد بن حسن حرّ عاملي، اثبات الهداة، ج 3، ص 493، ح 243.

[12] «حکم فيهما بحکم اللَّه لايريد عليهما بيّنة: الزاني المحصن يرجمه ومانع الزکاة يضرب عنقه»: محمّد بن حسن حرّ عاملي، اثبات الهداة، ج 3، ص 493، ح 243؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ح 52، ص 371، ح 162.

[13] «إذا قام القائم بعث في اقاليم الارض في کلّ اقليم رجُلاً يقول: عهدک في کفّکِ فاذا وَرَدَ عليک ما لاتفهمه ولا تعرف القضاء فيه، فانظر إلي کفّک واعْمل بما فيها»: محمّد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 319، ح 8؛ محمّد بن جرير طبري، دلائل الامامة، ص 249؛ محمّد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ح 52، ص 365، ح144.