بازگشت

تعيين پيامبر يا امام قبلي


يکي از بايسته هاي تعيين و نصب امام عليه السلام به مقام ولايت و امامت، معرّفي و تصريح به نام او از سوي پيامبرصلي الله عليه وآله و امام قبل از او است. در اينجا، امام خليفه و جانشين امام قبلي و وارث علم و دانش و مقام او است. پس امام بايد منصوص باشد؛ يعني، با تصريح و نص پيامبرصلي الله عليه وآله و نيز تصريح هر امامي نسبت به امام بعد، تعيين گردد. روشن است که مردم در اينجا نيز نقشي ندارند. البته اين به معناي وراثت نيست؛ بلکه نصّ و دستور خدا و تعيين و نصّ پيامبر نسبت به آن است.

از ديدگاه شيعه: پيامبرصلي الله عليه وآله در موارد و مواضع گوناگوني، به خلافت و جانشيني حضرت علي عليه السلام و امامت و ولايت او بر مؤمنان و سپس يازده تن از فرزندان معصوم او تصريح کرده است و در اين رابطه احاديث مشهوري - مانند حديث يوم الدار، حديث منزلت، حديث ثقلين، حديث غدير، حديث سفينه نوح و... - بر اثبات امامت حضرت علي عليه السلام وجود دارد.

پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله در روايات زيادي به معرفي امامان معصوم پرداخته و به خصوص به امامت و پيشوايي امام مهدي(عج) تصريح کرده است: «جانشينان و اوصياي من و حجت هاي خداوند بر خلق بعد از من، دوازده تن هستند؛ نخستين آنان برادرم و آخرين ايشان فرزندم مي باشند. سؤال شد: اي رسول خدا! برادرت کيست؟ فرمود: علي بن ابي طالب. سؤال شد: فرزندت کيست؟ فرمود: مهدي که زمين را از عدل و داد آکنده مي سازد؛ همان گونه که پر از ظلم و ستم شده بود». [1] .

در روايات ديگري نيز خود پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله، حضرت علي عليه السلام و ساير ائمه عليه السلام به معرفي امامان بعد از خود پرداخته و با ذکر نام و القاب ايشان، ولايت و امامت آنها را به مردم اعلام کرده اند. [2] گفتني است حضرت مهدي(عج) در حال حاضر امام و حجّت الهي بر روي زمين است و اطاعت از او در حال حاضر نيز بر همگان واجب و بايسته است؛ هر چند حکومتي تشکيل نداده است. اما پس از قيام و پيروزي و به دست گرفتن حاکميت جهان، رهبر سياسي واجب الاطاعه خواهد بود و اين به نصب الهي و تصريح امامان قبلي است.


پاورقي

[1] «إنّ خلفائي وأوصيائي وحجج اللَّه علي الخلق بعدي اثنا عشر أوّلُهم أخي وآخرهم ولدي، قيل: يا رسول اللَّه! ومن أخوک؟ قال: عليّ بن أبي طالب. قيل: فمن ولدک؟ قال: المهديّ يملأها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً»: محمّد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، کمال الدين، ج 1، ص 280، ح 27؛ محمّد بن علي بن شهرآشوب، المناقب، (قم: انتشارات علّامه، 1379)ج 1، ص 296؛ علي بن عيسي اربلي، کشف الغمه، ج 2، ص 507.

[2] ر.ک: فرائدالسمطين، ج2، ص151؛ کفايةالاثر، ص13؛ اثبات الهداة، ج1، ص722؛ کمال الدين، ص305 و....