استقرار و تثبيت حکومت
يکي از مباحث ساختاري دولت اخلاقي مهدي(عج)، شيوه استقرار و ثبات سياسي آن است؛ يعني، پس از قيام و پيروزي نهايي آن حضرت (آن هم در مدّتي اندک) و نابودي دولت هاي باطل (جور و فاسد)، حکومت [1] آن حضرت به چه صورت و شيوه اي مستقر شده و حاکميت آن چگونه تثبيت خواهد شد؟ آيا جنگ ها و کشمکش هاي آغازين و غلبه بر دشمنان، معيار اين استقرار است يا بيعت و رضايت مردم هم نقش عمده اي ايفا مي کنند؟ اين قدرت به چه شکلي تثبيت مي يابد و...؟
با توجّه به روايات و شواهد مختلف، نمي توان نظر واحدي در اين باره ارائه کرد. دولت مهدوي عليه السلام براساس ساختار امامت شکل مي گيرد و لزوماً از قواعد و هنجارهاي خاص آن در استقرار و ثبات تبعيت مي کند. براين اساس مي توان الگوي سه بعدي زير را درباره خاستگاه و استقرار حکومت جهاني آن حضرت تصوير نمود:
1. نصب خاصّ الهي
2. تعيين پيامبرصلي الله عليه وآله يا امام قبلي
3. پذيرش و رضايت مردم
پيش از بيان اين الگوي سه گانه، تأکيد مي شودکه جنگ هاي آغازين حکومت حضرت مهدي(عج)، براي نابودي دولت هاي باطل و رفع ظلم و ستم صورت مي گيرد (آن هم پيش از ارشادات و راهنمايي هاي فراوان)؛ نه براي استيلا و غلبه بر مردم بنابراين خاستگاه حکومت آن حضرت، اجبار نيست و براي پذيرش آن از سوي مردم، فشار و اجباري نخواهد بود.
پاورقي
[1] از آنجايي که يکي از شاخصه ها و وجوه ممتاز دولت، حکومت (هيأت حاکمه) است، در اين بخش از اين عبارت بيشتر استفاده خواهد شد.