بازگشت

واژه سنتي


آنچه در اين ميان شايان توجه مي نمايد، کلمه «سنّتي» است، که درباره آن يادآوري نکاتي، خالي از فايده نيست:

1. حديث با اين واژه در برخي از کتابهاي معتبر اهل سنت مشاهده نمي شود. و کساني مانند سيوطي آن را روايت صحيح نمي داند.

2. با توجه به جايگاه والاي عترت در اسلام و روايات صحيحي که از پيامبر درباره آنها رسيده است و کسي در آنها ترديد ندارد، لزوم گرامي داشت اهل البيت در ميان عالمان اهل سنت نسل اندر نسل امري مسلم است. بزرگان در کتابهاي خود بابي با عنوان باب «فضائل اهل البيت» آورده اند. و نيز در اين زمينه کتابهاي مستقل به نگارش



[ صفحه 31]



درآمده است، مي توان گفت که اهميت عترت و توجه به آن و شناخت اهل بيت، از فراخوانهاي اساسي سنت دانسته مي شود، و تمسک به اهل بيت، مصداق تمسک به سنت است. و احاديث فراواني که در آنها واژه «عترتي» و «اهل بيتي» بکار رفته، مراد از سنت را در اين مقام روشن مي سازد، و اطلاق سنت در اين جا به عترت منصرف است.

ملک العلما در «هداية السعدا» مي گويد در کتاب «شفاء» آمده است: «المُتمسّک بِسُنّتي عند فسادِ اُمّتي له أجرُ مائة شهيد». يعني آن روز که مردمان بفساد گرايند، هر که چنگ در زند در سنت من، مر او را ثواب صد شهيد باشد، و آن سنت دوستي قرآن و فرزندان رسول است»

وي در فراز ديگري مي نويسد:

«عزيز من! دوستي و تمسک به اولاد رسول بفعل و قول مصطفي و به نصوص ثابت است... پس هر که با قرآن و فرزندان رسول تمسک ندارد، اگر چه علم اولين و آخرين بخواند، چون کتابيست، و اگر زهد کند مانند راهبست، و فرداي قيامت او را برو اندازند در دوزخ.

3. برخي از کساني که حديق ثقلين را با واژه «سُنّتي» آورده اند، آن را از امور يقيني دانسته اند. سياق کلام آنها نشان مي دهد که روشني حديث و مسلم بودن دلالت آن، در حدي است که آن را از سند بي نياز مي کند؛ زيرا هيچ مسلماني نمي تواند در تمسک به قرآن و سنت



[ صفحه 32]



شک کند، و آن دو را از عوامل اصلي و محوري هدايت و نجات نداد. اساس اسلام و مسلماني بر اين دو استوار است. و در اين مطلب ترديدي وجود ندارد. همين ويژگي خود بر صحت ديگر واژگان حديث و درستي مضمون و جملات آن مي افزايد، و با توجه به آن مي توان از ضعف برخي از راويان که در دسته اي از نقلها ادعا شده است، چشم پوشيد و اصل صدور حديث را از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم حتمي و يقيني دانست.

4. با توجه به کثرت نقل حديث با واژه «عترت» و «اهل بيت» و يا هرد و، به وسيله راويان مختلف در کتابهاي گوناگون (تفسير، حديث، تاريخ و...)، از سوي عالمان اهل سنت در قرون متوالي و نيز قلّت نقل حديث با واژه «سنّتي»، مي توان دريافت احتمال تحريف لفظ در واژه «سنتي» به مراتب بيش از ديگر واژه هاست، به ويژه آن که اين واژه از نظر ظاهري به واژه «نَسَبي» بسيار شبيه است. و احتمال اين که عالمان و بزرگان حديث در ذکر واژه «عترت» و «اهل بيت» اشتباه کرده، و معناي آن را مورد توجه قرار نداده باشند، بسيار بعيد به نظر مي رسد.

5. اين که در کتاب گرانسنگ و معتبر اهل سنت، يعني در صحيح مسلم که همتاي صحيح بخاري - والاترين مجمع حديثي - است، جمله «اُذَکّرُکم اللّه في اَهْل بيتي»، در پايان حديث چند بار تکرار شده



[ صفحه 33]



است، خود تأييدي است بر اين که يکي از دو ثقل و يکي از دو ميراث گرانمايه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم، «اهل بيت» است نه «سنّت». زيرا سنت در زمان پيامبر در ميان مسلمانان امري پذيرفته بود، و از نخستين گامها در اسلام و مسلماني به حساب مي آمد. از اين رو يادآوري و سفارش نسبت به آن، با اين شدت نياز نبود. و اين چنين ترغيب و ترهيب ويژه اي درباره آن، بجا و مناسب با شأن و منزلت مسلمانان نمي نمود.