مبارزه با ظلم و استثمار
خدا پيامبران را از ميان توده مردم برانگيخته است، تا به طور ملموس مشکلات و گرفتاريهاي مستمندان و مستضعفان را درک کنند و نيازهاي آنان را دريابند. قرآن از پيامبر مي خواهد تا به مسکينان، يتيمان و از راه ماندگان رسيدگي کند و حق آنان را بپردازد. و با آنان باشد و به زرق و برق دنيا رو نکند. و از حق پرستان روي برنتابد. و با کساني که خواهان سلطه بر مردمند، و مي خواهند آنها را به استضعاف بکشانند در افتد. شکوه و عظمت پوچ مستکبران و شادخواران را در هم شکند، انسانها را در راستاي رسيدن به اهداف والا و سعادت بخش و مبارزه با طاغوتان به استقامت وا دارد. جباراني را که به مردمان رحم نمي کنند، اموالشان را به يغما مي برند، فرزندانشان را مي کشند، و هيچ نوع کرامتي و ارزشي براي انسانها قائل نيستند، ستم مي روزند و خيانت مي کنند، سرنگون سازد و از ميان بردارد. راههاي اصلاح را هموار و آماده کند، و زمينه انتشار دادگري و استقرار حق و
[ صفحه 114]
حيثيت انساني را فراهم آورد.
اين اصول الهي و انساني نيز بس بزرگند، و مسئوليتي عظيم مي طلبند. روح هر انسان آزاده اي خواستار حاکميت اين ارزشهاست. و بجاست که قرآن به خاطر مطرح ساختن آنها و دعوت عملي به آن، و نويد استقرار آن به طور کامل و فراگير در آينده، ثقل اکبر خوانده شود.
«هو الذي بَعَثَ في الاُمّيين رَسولاً منهم». اوست آن که در مردمي بي کتاب و درس ناخوانده رسولي از خود آنان برانگيخت.
«وَ اصْبِر نفسک مع الذين يَدْعون رَبَّهم بالغداوَةِ والعَشيّ يُريدون وَجْهَه و لا تَعْدُ عيناک عنهم تُريدُ زينةَ الحياةِ الدنيا...». خويشتن را به همراهي با کساني شکيبا ساز، که صبح و شام پروردگار خويش را مي خوانند و او را همي طلبند، و چشم از ايشان بر مگير تا خواستار زيور زندگي دنيا شوي...
«ما لکم لا تُقاتلون في سبيل اللّه و المُستضعفين من الرجال والنساء و الوِلدان؟». چه تان شده است که در راه خدا (براي نجات) مردان و زنان و کودکان مستضعف کارزار نمي کنيد؟
«و نُريد اَن نَمُنَّ علي الّذين اسْتُضْعِفوا في الأرضِ و نَجْعَلُهم اَئِمَةً و نَجْعَلَهُم الوارثين». ما مي خواهيم بر کساني که در زمين فرو دست نگاه داشته شده اند منت نهيم، و آنان را رهبران و وارثان زمين قرار دهيم.