بازگشت

جدائي ناپذيري قرآن و عترت


از جمله «لن يفترقا حتّي يَرِدوا عَلَيَّ الْحَوْضَ»، که در احاديث فراواني آمده است به طور صريح استفاده مي شود که قرآن و عترت همواره با همند، و هرگز از هم جدا نمي شوند.

معناي «لن يفترقا» نفي ابدي است، يعني تا قيامت در همه زمانها و عصرها قرآن با عترت است. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به نقل از مبدأ وحي اين مطلب را اعلام مي کند. و مي گويد: «خداوند لطيف و دانا اين خبر را داده است». و از آن جا که جمله فوق قطعي الصدور است، و ممکن نيست سخن وحي و وعده پيامبر خلاف واقع در آيد. مي توان دريافت که تلازم قرآن و عترت هميشگي است، و يکي ديگري را



[ صفحه 105]



تأييد مي کند. قرآن مردم را به تمسک و تبعيت از عترت فرا مي خواند، و عترت از مردمان مي خواهد که به قرآن عمل کنند، و آن را ملاک قرار دهند، هر کدام بر حجيت ديگري گواهي مي دهد. و اين دو ميراث گرانمايه پيامبر با هم راه رستگاري و کشتي نجات امت اسلامي و عامل استواري دين و رهيابي درست در زندگي است.

بزرگان اهل سنت از حديث همين جداناپذيري را استفاده کرده اند، سخن تفتازاني که در پيش يادآوري گرديد اين مطلب را تأييد مي کند، و سخنان زير نيز مؤيد اين موضوع است:

1. علامه مناوي پس از نقل حديث ثقلين، و توجه به معناي آن، جداناپذيري قرآن و اهل بيت را تا روز قيامت يادآور مي شود و به نقل از شريف (سمهودي) مي نويسد: «هذا الخبر يُفهم وجودَ من يکون اَهلاً لِلتمسک به مِنْ اهل البيت و العترة الطاهرة في کلّ زمنٍ الي قيام الساعة، حتي يتوجَّهَ الحثُّ المذکور الي التمسک به، کما انّ الکتاب کذلک. فلذلک کانوا اَمانا لِاهل الارض، فاذا ذَهَبوا ذَهَبَ اهل الأرض». اين خبر مي فهماند از اهل بيت و عترت طاهره، کسي که اهليت براي تمسک دارد، در همه زمانها تا برپايي قيامت موجود است. و آن گونه که تمسک به قرآن توصيه شده، تمسک به اهل بيت نيز سفارش شده است، و از اين رو سبب ايمني و بقايند براي ساکنان زمين. و آن گاه که آنان از زمين بروند، اهل زمين نابود مي شوند.

2. ابن حجر نيز در صواعق مي گويد: «و في احاديث الحَثّ علي التمسّک باهل البيت اشارة الي عدمِ انقطاع مستاهل منهم للتمسک به الي يوم



[ صفحه 106]



القيامة، کما ان اللکتاب العزيز کذلک، و لهذا کانوا امانا لاهل الأرض». احاديثي که مردمان را بر تمسک به اهل بيت فرا مي خوانند، اشاره به اين دارد که از اهل بيت تا روز قيامت، کسي که براي تمسک شايسته است، همواره وجود دارد. چنانچه کتاب خدا چنين است، و از اين رو آنان سبب ايمني و بقايند براي ساکنان زمين.

3. ملک العلما در کتاب «هداية السعداء» پس از نقل حديث ثقلين مي نويسد: «پس بدين حديث ثابت شد که بقاء ايشان تا قيام قيامت باشد، و ايشان راه نمايان بحق اند».

4. سعيد بن مسعود کازروني در کتاب «المنتقي» مي نويسد:

«و من طعن في نَسَب شخص من أولاد فاطمه (رض) بأن قال: أَفْنَي الحجاج بن يوسف ذريّتها ولم يَبْق احدٌ منهم، و ليس في الدنيا احد يَصِحُّ نَسَبُه اليها، فقد ظلم و کذب و أساء، فانّ تعمّد ذلک بعد ما نشأ في بلادِ علماء الدين، کاد يکون کافرا. لأنّه يُخالِفُ ما قال رسول اللّه صلي الله عليه و آله وسلم... انّي تارکٌ فيکم ما ان تَمَسَّکْتم به لن تضلّوا بعدي... کتاب اللّه ... و عترتي اهل بيتي، و لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض... فماد ام القرآن باقيا فأولاد فاطمه باقون، لظاهر الحديث الصحيح». هر کس درباره فرزندان فاطمه (س) به ناسزا بگويد: حجاج بن يوسف ذريه وي را نابود کرده، و احدي از ايشان باقي نمانده است، و در دنيا نمي توان کسي را يافت که به فاطمه منسوب باشد. براستي ستم ورزيده و دروغ گفته، و سخن زشت و ناروا بر زبان رانده است. و اگر در شهرهايي به سر مي برد که داراي عالمان ديني اند، و به عمد اين سخن را بگويد، به مرز کفر و بي ديني



[ صفحه 107]



نزديک مي شود. زيرا باور او بر خلاف فرموده رسول خداست که مي گويد: در ميان شما چيزي بر جاي نهادم که اگر به آن متمسک شويد هرگز پس از من گمراه نشويد، کتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نمي شوند، تا در حوض نزد من آيند... براساس ظاهر اين خبر صحيح، مادام که قرآن باقي است، فرزندان فاطمه باقي اند.

براساس همين جدائي ناپذيري قرآن و عترت و نقش اساسي و مهم عترت در هستي و بقاي انسانها بايد گفت: در زمان ما نيز فردي از عترت موجود است، و ما بايد در کنار قرآن به وي چنگ زنيم، و از او خواهان هدايت شويم. و اين فرد براساس رواياتي که از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم رسيده و به حد تواتر مي رسد، همان موعود آخرالزمان مهدي (س) است. که روزي ظهور مي کند و عدل و داد را در گيتي مي گستراند و عيسي عليه السلام پشت سر او نماز مي گزارد.