بازگشت

مسئوليت در برابر قرآن و عترت


از جملاتي چون «فانظروا کيف تَخْلِفُوني فيهما». (بنگريد پس از



[ صفحه 99]



من به کتاب و عترت چگونه رفتار مي کنيد). «فأنّي سائلکم حين تردون عليّ عن الثقلين». (هنگامي که بر من وارد آييد از قرآن و عترت مي پرسم). به روشني مسئوليت خطير درباره قرآن و عترت استفاده مي شود، و براساس آن مسلمانان وظيفه دارند، حرمت اين دو را پاس دارند، و نسبت به قرآن و عترت رفتاري نيک و پسنديده را در پيش گيرند، به احکام خدا عمل کنند و از عترت جدا نگردند. و همواره عترت را در کنار کتاب خدا و همراه با او در نظر آورند. و همه توانايي علمي و عملي خود را براي اقامه اين دو شي ء گرانمايه و ارزشمند به کار گيرند. و آنچه را دارند در اين راستا هزينه کنند، و سعادت دنيا و آخرت خود را در تمسک به قرآن و عترت بدانند.

ابن حجر در صواعق مي نويسد:

«روي في قوله تعالي «وَ قِفُوهم انّهم مَسئولون» عن ولايةِ علي و اهل البيت. لأنّ اللّه أمر نبيَّه صلي الله عليه و آله وسلم ان يَعْرفَ الخَلْقَ انه لا يسألهم علي تبليغِ الرسالة أجرا الاّ المودّه و في القربي. و المعني انّهم يُسائلون: هل والُوهم حَقَّ المولاة کما اَوْصاهم النبي صلي الله عليه و آله وسلم أم أضاعوها و أهملوها فَتَکون عليهم المُطالبة و التَبِعة».

در قرآن آمده است: «اينان را نگهداريد، تا باز پرسي شوند» در روايت آمده است که از ولايت علي و اهل بيت سؤال مي شود. زيرا خدا به پيامبر دستور داده مردمان را آگاه سازد که پاداش رسالت چيزي جز مودت نسبت به خويشان او نيست. معناي آيه اين است: مردمان سؤال مي شوند که آيا به سفارش پيامبر عمل کردند، و آن گونه



[ صفحه 100]



که بايسته است دوستدار اهل بيت بودند، يا اين که آنها را ضايع کردند و در حقشان کوتاهي ورزيدند. از اين رو بايد بازخواست شوند، و تبعات عملکرد بد خود را ببينند.

طيبي در شرح حديث ثقلين در کاشف، مي نويسد:

«اذکرکم اللّه في اهل بيتي، اي اُحّذر کم اللّه في شأن اهل بيتي و اَقُول لکم، و لاتؤْذوهم فاحفظوهم... کما يقول الأبُ المشفق: اللّه ! اللّه ! في حقّ اولادي... و لعلّ الَّرفي هذه الوَصيّة و الاقتران بالقرآن، ايجابُ محبّتِهم لقوله تعالي: «قل لا أسئلکم عليه أجرا الا المَوَدّة في القربي»، فانّه تعالي جعل شُکْرَ اِنعامه و إحسانه بالقرآن منوطا بِمَحَبتهم علي سبيل الحصر، و کأنّه صلي الله عليه و آله وسلم يوصي الأمّة بقيام الشکر و قيّد تلک النعمة به، و يُحذّر هم عن الکفران فمن قام بالوصيّة و شکر تلک الصنيعه بحُسن الخِلافة بينهما لن يفترقا فلا يفارقانه في مواطن القيامة و مشاهدها حتّي يَرِدا الحوض، فيشکرا صنيعه عند رسول اللّه ، «فح» هو بنفسه يکافيه، و اللّه يُجازيه الجزاء الأوفي. و مَن أضاعَ الوصيّةَ و کفر النعمة، فحکمه بالعکس. و علي هذا التأويل حسنُ موقع قوله: انظروا کيف تخلفوني فيهما. و النَظَر بمعني التأمل و التفکّر، اي تفکّروا واستعملوا الرويّة في استخلافي أيّاکم هل تکونون خَلْفَ صدقٍ او خلف سوء». خدا را بياد مي آورم درباره اهل بيتم، يعني بر حذر مي دارم شما را از بي حرمتي درباره آنها، اهل بيت مرا پاس بداريد، مبادا آنها را بيازاريد... اين جمله مثل اين است که پدر دلسوز مي گويد: خدا را، خدا را در حق فرزندانم...

شايد راز اين وصيت و همتا قرار دادن عترت با قرآن، واجب کردن



[ صفحه 101]



محبت اهل بيت است، زيرا در قرآن [آيه (23) سوره شوري] آمده است (بگو اي پيامبر! از شما پاداشي نخواهم مگر مودت نسبت به خويشانم). در اين آيه خداي متعالي شکر نعمتها و احسانش را با نزول قرآن، منحصرانه مشروط بر محبت خويشاوندان پيامبر کرده است. گويا پيامبر مردمان را به شکر و سپاسگزاري فرا خوانده است. و اين نعمت را به آن مقيد ساخته است، آنان را بر حذر داشته از اين که کفران اين نعمت کنند.

پس هر کس اين وصيت را بپا دارد، جانشين نيک براي پيامبر باشد، و شکر نعمت ارزنده قرآن را با پاسداري از اهل بيت، بجاي آورد. قرآن و عترت در مواطن و مشاهد قيامت تا ورود در حوض از او جدا نمي شوند و کار نيک او را نزد پيامبر پاس مي دارند. و همين او را کفايت مي کند، خدا پاداش کامل به وي مي دهد. و هر که وصيت را ضايع سازد و کفران نعمت کند، حکم به عکس است.

فرمايش پيامبر که مي گويد: «بنگريد درباره قرآن و عترت پس از من چگونه ايد»، به آنچه گفته شد به خوبي ناظر است. زيرا «نظر» به معناي تأمل و تفکر است، و معناي فرمايش پيامبر اين است: تفکر کنيد و انديشه خود را در جانشيني من بکار بنديد، که آيا خلف راستين هستيد يا خلف نابکار؟