بازگشت

اهميت قرآن و عترت


با توجه به واژه ثقلين و قرينه هاي موجود در حديث، و نيز احاديثي که درباره عترت و اهل بيت از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم رسيده است، مي توان دريافت که پيامبر در اين حديث عظمت و شرافت عترت را مي نماياند. و از جايگاه و منزلت والاي آن خبر مي دهد. و مقصود اساسي و هدف اصلي در اين حديث توجه دادن مردمان به عترت است. زيرا کتاب خدا در نزد مسلمانان معلوم بود، و همگان به مرتبه گرانقدر آن توجه يافتند، و آن را دستور زندگي شناختند. با آموزشهاي قرآني و سخنان پيامبر درباره کلام خدا در زمان وحي عظمت قرآن در دل ها جاي گرفت، و سرانجام همه در برابر بزرگي قرآن سر فرود آوردند، و دانستند اين کتاب و جمله جمله آن وحي و معجزه الهي است.

آنچه بر مسلمانان پوشيده مي نمود، و گرانسنگي آن را همگان درک نمي کردند و توجهي ژرف بدان نداشتند، عترت بود. و پيامبر در



[ صفحه 97]



حديث ثقلين از آن پرده برداشت. در لغت نيز يکي از معاني اثقال گنجهاي پوشيده در درون زمين است، و در معناي «اَخْرَجَتِ الأرضُ اَثْقالَها». (زمين اثقال خود را خارج سازد)، آمده است: «قيل کنوزها». گفته شده مراد از اثقال (سنگيني و يا چيزهاي نفيس) گنجهاي زمين (و ذخاير گرانبهاي درون و زير زميني) است.

و از جمله معاني آيه «يسألونک عن الساعة... ثَقُلَت في السّماوات و الأرضِ...»، اين است که علم به لحظه فرا رسيدن قيامت بر (اهل) آسمانها و زمين مخفي است.

پيامبر در اين حديث که آياتي از قرآن و نيز روايات فراوان ديگر آن را تأييدمي کند، مي خواهد اين حقيقت را باز گويد که عترت عدل و همتاي قرآن است. و اهل بيت چون قرآن عظمتي ويژه دارد. و چون سرمايه و کالاي گرانبها و نفيسي است که هر کسي براي داشتن آينده اي درخشان و اميدوار به آن نياز دارد، و بايد آن را به همراه خود داشته باشد، و از آن نگهداري و مواظبت کند، و نقش هدايتگري و تفسير و تبيين قرآن را از آنان بخواهد و به هدايت آنها تن دهد.

ابن حجر در صواعق در فصل آياتي که در شأن اهل بيت وارد شده، آن گاه که آيه تطهير را مي آورد، در پايان آن مي نويسد:

همه (آنچه درباره فضائل اهل بيت وارد شده) امور زير که از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم صادر گرديده تأکيد مي کند:



[ صفحه 98]



مضمون آيه را پيامبر تکرار مي کند و مي گويد: خدايا اينها اهل بيت منند، پليدي را از آنان بزداي و به شيوه اي خاص آنها را پاکيزه گردان.

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم خود را جزو اهل بيت به حساب مي آود، تا برکت وجودي آن حضرت آنان را در برگيرد. بلکه در روايتي جبرئيل و ميکائيل را در زمره اهل بيت داخل مي کند، تا ارجمندي و ارزش والاي آنها را بنماياند.

از خدا صلوات و برکات و رحمت براي اهل بيت مي طلبد.

مي گويد: هر کس خويشاوندانم را بيازارد، مرا رنجانده است، و هر که من را برنجاند خداي متعال را آزرده است.

مي فرمايد: سوگند به کسي که جانم در دست اوست، عبدي به من ايمان نمي آورد مگر اين که دوستم بدارد، و مرا دوست نمي دارد مگر اين که خويشاوندانم (عترتم) را دوست بدارد.

و به اين ترتيب پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم اهل بيت را همطراز خود مي کند و همچون جان خويش مي داند. «و مِنْ ثَمّ صَحّ أنّه صلي الله عليه و آله وسلم قال: انّي تارکٌ فيکم ما ان تمسکتم به لن تَضِلّوا کتاب اللّه و عترتي». پس اين حديث پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم که فرمود: «من در ميان شما چيزي را بر جاي مي گذارم که اگر به آن متمسک شويد، هرگز گمراه نمي شويد، و آن چيز کتاب خدا و عترت من است.» صحيح و درست است.