بازگشت

شرح ابن حجر


در صواعق المحرقه، ابن حجر هيتمي، در تنبيهي حديث ثقلين را شرح مي دهد و مي نويسد:

«سَمَّي رسول اللّه صلي الله عليه و آله وسلم القرآن و عترته...- و هي بالمثناة الفوقية الأهلُ و النسل والرَهْطُ الأدنون - ثَقَلَين، لأن الثقل کُلّ نفيس خطير مَصون، و هذانِ



[ صفحه 54]



کذلک؛ اِذ کُلّ منهما معدنٌ لِلعلوم الدينية والأسرارِ والحِکَمِ العلّيه، و الأحکامِ الشرعية، و لذاحَثّ صلي الله عليه و آله وسلم عَلَي الاقتداء و التَمَسّک بهم، و التعليم منهم. و قال: الحَمْدُ لِلّهِ الّذي جَعَلَ فينا الحکمةَ أهلَ البيت. (و قيل) سُمِّيا ثقلين لِثِقْل وجوبِ رعايةِ حقوقهما.

ثُمّ الذينَ وَقَعَ الحَثُّ عَلَيهم منهم، انما هم العارفون بکتاب الله و سُنّة رسوله،اذهم الذين لا يُفارقون الکتاب الي الحوض. و يُؤَيّد الخبرُ السابق (و لا تُعَلِّموهم فانّهم اَعْلَمُ منکم) و تَمَيّزُوا بِذالک عن بَقيّة العلماء لِأن اللّه اذهب عنهم الرجسَ و طَهّرهم تطهيرا، و شَرَّفُهم بالکرامات الباهرة المزايا المتکاثرة و قدمَرَّ بعضها، و سيأتي الخبرُ الذي في قريش (و تُعَلُّمُوا منهم فَاِنّهم اَعْلَمُ منکم). فأذا ثَبَتَ هذا لِعموم قريش فأهلُ البيت أولي منهم بذلک، لأنهم امتازوا عنهم بخصويات لايُشارکهم فيها بقيةُ قريش.

و في أحاديث الحث علي التمسک بأهل البيت اشارةٌ الي عدم انقطاع متأهّلٍ منهم للتَمَسُّک به الي يوم القيامة، کما اَنَّ الکتاب العزيز کذلک. و لهذا کانوا اَمانا لأهل الأرض، - کمايأتي - و يشهد لذلک الخبر السابق (في کُلّ خَلَفٍ مِن اُمّتي عُدول من اَهلِ بيتي)...

ثم اَحقّ من يَتَمَسّک به منهم اِمامُهم و عالِمُهم عليُ بن ابي طالب (کرم اللّه وجه)، لما قَدَّمْنا مِن مَزيدِ علمه و دقائقِ مُسْتَنْبِطاته و مِن ثَمَّ قال ابوبکر: عليٌ عترةُ رسول اللّه صلي الله عليه و آله وسلم اَيِ الذين حَثَّ علي التمسّک بهم، فَخَصَّهُ لِما قلنا...».

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم قرآن و عترت (خانواده و نسل و خويشان نزديک) خود را، ثقلين ناميده است. زيرا ثقل هر چيز نفيس، ارزشمند و محفوظ است. و اين دو چنين اند. هر کدام از آنها معدن علوم ديني



[ صفحه 55]



اند و اسرار و حکم بلند مرتبه و احکام شرعي را در بردارند. و از اين رو پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم مردمان را به تمسک و پيروي از اين دو فرا خوانده و خواسته است که از آنان علم بياموزند، و فرموده: سپاس خداي را که در ما خاندان حکمت و علم را قرار داد. (و نيز گفته شده) که اين دو از آن رو ثقلين ناميده شده اند که رعايت حقشان بس گران و سنگين است.

مقصود از عترت در فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم کساني از آنهاست که عارف به کتاب خدا و سنت رسول اند، زيرا آنانند که تا ورود در حوض از قرآن جدا نمي شوند. روايتي که مي گويد: «به آنها چيزي نياموزيد، که آنان از شما داناترند» اين گفته را تأييد مي کند.

وجه تمايز اينان از ديگر عالمان اين است که خدا آنان را از آلودگيها و زشتيها پاک ساخته است، و به کرامات آشکار و مزاياي فراوان مفتخرند.

درباره قريش روايتي است که مي گويد: «از قريش علم بياموزيد که آنان از شما عالمترند» هر گاه اين سخن درباره همه قريش صادق باشد، درباره اهل بيت به اولويت صدق مي کند، زيرا آنان به خصوصياتي ممتازند که قريشيهاي ديگر فاقد آنند.

در احاديث اصرار بر تمسک به اهل بيت، اشاره است به وجود پيوسته، کسي از آنان که براي تمسک اهليت دارد، تا قيامت. همان طور که قرآن چنين است، و از اين روست که آنان سبب ايمني براي ساکنان زمين اند. و حديثي که مي گويد: «در هر نسلي از امتم، عدالت گستري از اهل بيتم، وجود دارد» شاهد اين مطلب است.

و سزاوارترين کس از ميان ايشان براي تمسک امام و عالم آنها علي بن ابي طالب است، که علم فراوان و استنباطهاي موشکافانه و دقيق



[ صفحه 56]



دارد. و به همين خاطر ابوبکر گفته است: «علي عترت رسول خداست»، يعني از کساني که پيامبر خواسته مردمان به آنان متمسک شوند...

نيز ابن حجر اشاره مي کند: «و في رواية: کتاب اللّه و سُنّتي، و هي المراد من الاحاديث المُقْتَصِرة علي الکتاب، لِأنّ السنّة مُبَيّنة له، فَأَغْنَي ذِکُره عن ذِکرِها، فالحاصل اَنّ الحَثَّ وَقَعَ علي التمسک بالکتاب و بالسنة و بالعُلماء بهما من أهل البيت و يُستفادُ مِن مجموع ذلک بقاءُ الأمورِ الثلاثة الي قيامِ الساعة». در روايتي دو چيز گرانمايه به جاي کتاب خدا و عترت، کتاب خدا و سنت آمده است. و مراد از سنت احاديثي است که بيانگر قرآن است، از اين رو ذکر کتاب (در روايات) دربردارنده سنت نيز هست، و با آوردن لفظ کتاب نيازي به ذکر لفظ سنت نيست.

حاصل اين که اصرار (و فراخوان) پيامبر بر تمسک به کتاب و سنت است و بر عالماني از اهل بيت که عامل به اين دو اند.

و از مجموع اينها استفاده مي شود، که اين سه (کتاب، سنت و اهل البيت) تا قيام قيامت باقي اند.