بازگشت

نظري به تاريخ آن زمان


نگاهي گذرا به تاريخ زندگي ائمه بعد از حضرت رضا عليه السلام و رفتاري که فرمانروايان با آنان و دوستانشان داشتند حکايت از اين دارد که بد رفتاري و فشار آن خلفاي غاصب نسبت به جانشينان حقيقي پيامبر قوس صعودي مي پيمود. چنان که محدوديت و سختگيري بر امام دهم حضرت هادي (ع) بيش از امام نهم - حضرت جواد (ع) - بود، همچنان که مراقبت بر داخل خانه امام حسن عسکري (ع) و گماشتن جاسوسهاي زن و مرد بر ايشان افزون از امام دهم بود براي هر کس که تاريخ حيات اين امامان را مطالعه مي کند همواره اين سوال مطرح است که چرا اين بزرگ مردان الهي که از سلامت کامل روح و بدن برخوردار بودند چنين اندک زيستند و نگذاشتند آثار وجوديشان آشکار شود؟ چرا بايد امام جواد (ع) 25 سال و امام حسن عسکري 28 سال زندگي نمايند و به سم جفا کشته شوند؟ چرا بايد از 42 سال عمر حضرت هادي حدود 20 سال آن تحت نظر يا در زندان



[ صفحه 12]



گذشته باشد؟ [1] چرا بايد امام دهم و يازدهم از زادگاهشان مدينه ناخواسته تبعيد شوند و در سامرا در محلي که لشکرگاه سلطان است تحت نظر و مراقبت شديد آن جاه طلبان قرار گيرند؟ از جمله ويژگيهاي نيم قرن از حکومت عباسيان در سامرا - از سال 227 تا 279 - ضعف دستگاه فرمانروايي و استيلاي مواليان ترک و انقلاب صاحب زنج که خود را علوي و حامي زحمت کشان مي دانست، و بالاخره نهضتهاي متعددي است که به طرفداري از رضاي آل محمد (ص) و بر ضد ستم هيات حاکمه انجام مي گرفت، بحدي که از آغاز حکمراني معتصم تا پايان عهد معتمد - که بيش از نيم قرن زمان گرفت - 18 نهضت و قيام روي داد که همه از طرف علويان بود. انقلابيون بپاخاسته مردم را که از فساد و مال اندوزي و کشتار فرمانروايان به ستوه آمده بودند به عنوان کلي رضاي آل محمد فرا مي خواندند نه به نام خاص امام زمانشان، زيرا بيم آن مي رفت که دستگاه جبار، امام را به طغيان و اخلال عليه حکومت متهم کند و فورا بکشد. ظاهرا اين داعيان انقلابي معتقد بودند که در صورت پيروزي امام را به رهبري برگزينند و در صورت عدم موفقيت خود را فداي عقيده و آرمان و امام خويش کنند. اگر نهضت کنندگان را در دعوتشان صادق و صميمي هم ندانيم، اين حقيقت انکار ناپذير است که آل محمد شايستگي و حق حکومت داشته اند، و اين امري مسلم و مقبول بوده که رهبران مردم را بدان مي خواندند، هر چند در باطن رياست خود را نيز



[ صفحه 13]



طالب بودند. [2] اگر خواسته باشيم فهرست وار هم اوضاع سياسي - اجتماعي شيعه و پيشوايانش را در مدت امامت حضرت هادي و عسکري عليهما السلام - از سال 220 تا 260 - نقل کنيم سخن به درازا خواهد کشيد و از هدف اصلي باز مي مانيم، بدين جهت طالبان را به کتب مربوط بخصوص تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم (عج) رجوع مي دهيم که اثري تحقيقي و پر فايده است، [3] اينجا همين قدر متذکر مي شويم که از مجموع مطالعات اين واقعيت خودنمايي مي کند که آن سلاطين ستمگر - و نه خلفاي رسول الله - بر طبق اخبار فراواني که از پيامبر اکرم و اميرالمومنين و فرزندانش رسيده بود، مي دانستند مصلح موعود که قائم آل محمد (ص) است از اين خاندان ظهور خواهد کرد، و جهان را پس از آن که ظلم و جور همه جا را فرا گرفته از قسط و عدل پر خواهد کرد، [4] و مهدي موعود (ع)



[ صفحه 14]



است که حکومت اسلامي واقعي را که بر پايه توحيد و برابري و برادري و رعايت حقوق همه افراد است ايجاد خواهد کرد. بنابر اين قدرت و سلطنت آنها نابود شدني است، و چون به خيال خام خود مي خواستند از تحقق آن حکومت عدل جلوگيري کنند، نسبت به ائمه معصومين به چنان فجايع و جناياتي دست مي زدند و آنان را سخت زير نظر داشتند. در چنين شرايط اجتماعي و سياسي خاص بود که امام هادي و بخصوص حضرت عسکري عليهما السلام به اجبار زندگي مخفيانه و کم - معاشرت را پيش گرفتند و با رعايت تقيه و حفظ ظاهر به وظايف اجتماعي و رهبري شيعيان پرداختند، [5] و با وجود اين به حبس و قتل محکوم مي شدند.


پاورقي

[1] رک: ترجمه فرق الشيعه، صد و بيست و دو.

[2] رک: پژوهشي در زندگي امام مهدي (ع) و نگرشي به تاريخ غيبت صغري، 69 - 72.

[3] تاليف و تحقيق دکتر جاسم حسين، ترجمه دکتر سيد محمد تقي آيت - اللهي، انتشارات امير کبير، 1367.

[4] اشاره به اين حديث است که از پيامبر اکرم (ص) و اهل بيت معصومش از طرق مختلف روايت شده است. ما به ترجمه يکي از آنها بسنده مي کنيم: شيخ صدوق در کمال الدين با ذکر سلسله اسناد از عبدالله بن عمر نقل مي کند که گفت: از حسين بن علي - عليه السلام - شنيدم که مي گفت: از رسول خدا (ص) اين چنين شنيدم که مي گفت: اگر از دنيا جز يک روز نمانده باشد خدا اين روز را طولاني مي کند نامردي از فرزندانم بيرون آيد (ظهور کند) و دنيا را از عدل و قسط پر کند چنان که از جور و ظلم انباشته شده است. منتخب الاثر، ص 247 در همين باب 25 اين کتاب 123 حديث به همين مضمون نقل شده.

[5] رک: تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم (عج)، فصل دوم. قابل ذکر است: از فرط تقيه گاه از امام دوازدهم به غريم نام مي بردند، غريم از لغات اضداد است، و به معني مديون و دائن هر دو استعمال مي شود. رک: بحارالانوار، ج 297 - 298 و 51.