بازگشت

نظري کلي به توقيعات و نتيجه گيري


نگاهي گذرا به مجموع توقيعاتي که از طرف امام زمان عليه السلام براي شيعيان آمده، مي رساند که امام غايب چون پيشواي حاضر کمال مراقبت و دلسوزي را نسبت به دوستان و پيروان خود دارد، و به هدايت راه جويان و تربيت نفوس و معرفي نواب اربعه و افشاگري مدعيان کاذب نيابت علما و عملا قيام مي فرمايد، بطوري که درماندگان و گرفتاراني که صميمانه از او ياري طلبيده اند گشايش کار و حل مشکل خود را ديده اند و دانش طلباني که در معضلات علمي و ديني درمانده اند از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و هدايت شده اند. همه اين فيوضات را به صورت پاسخ پرسشها در توقيعات صادره از ناحيه مقدسه مي بينيم. علاوه بر اينها نهان بيني و رازگويي و اخبار از غيب در بسياري از توقيعات وجود دارد، که نه تنها موجب اطمينان خاطر بيشتر براي مردم آن زمان بلکه براي خواننده امروز هم مي شود، و مي فهمد که چگونه امام با دانشي که از



[ صفحه 110]



گنجينه علم الهي بارور شده است، بر ضماير اشراف دارد و قصد و نيت اشخاص را مي داند، و از پسر يا دختر بودن مولود و روز مرگ افراد با خبر است و پيشاپيش آن را اعلام مي فرمايد، و از حلال يا حرام بودن مالي که به حضورش تقديم شده خبر مي دهد و حرام آن را رد مي کند، و اگر تقديم کننده نام خود را بر خلاف بنويسد از دانش امام پنهان نمي ماند و حقيقت به او يادآوري مي شود. اينها همه اندکي از تجليات مقام ولايت است که از آينه توقيعات نمايان شده است. اگر شخص دير باوري با وجود اين نشانه هاي صدق و صحت توقيعات، از در انکار در آيد، پاسخش اين است که راه اثبات رويدادهاي تاريخي و آثار بازمانده از قديم - چه در امور ديني و چه در حوادث تاريخي - مگر جز دقت در درستي اسناد و راست گويي ناقلان مي باشد؟ اگر بيش از هشتاد توقيع رسيده از امام زمان را در کتابهاي معتبر از راويان مختلف در مدت 69 سال نپذيريم، پس چه موضوع ديني يا واقعه تاريخي قابل پذيرش خواهد بود؟ مگر مثلا وجود پادشاهي به نام انوشروان يا بخشنده اي به نام حاتم طايي يا خونريزي چون امير تيمور جز با چند مدرک اصيل کهن ثابت مي شود؟ آيا صحت انتساب ديوانهاي شعرا و کتابهاي دانشمندان هشتصد نهصد سال قبل به آنها، مگر جز به وسيله دو سه يا حد اکثر هفت هشت نسخه و دستنويس بازمانده از زمانهاي نزديک به عصر آنهاست؟ اگر راه مناقشه در مدارک تا اين حد باز شود هيچ رويداد تاريخي و اثر ادبي و علمي را نمي توان تلقي به قبول کرد و از نويسنده آن دانست.



[ صفحه 111]



بدون شک ادله درستي و اصالت بيشتر توقيعات - اگر نگوييم همه آنها - محکم تر از دليلهايي است که براي موارد مشابه آنها از امور تاريخي و ادبي نقل شده است، و هر عقل سليم و فرد منصفي گواهي به صحت و اصالت آنها مي دهد. اما منکران و معاندان، در حقايق آشکارتر چون آفريدگار جهان نيز شک و ترديد روا مي دارند، و غرضشان اشکال تراشي است نه درک حقايق و قول خدا راست است که گفته: ان يتبعون الا الظن و ان هم الا يخرصون [1] اينان جز از پي گمان نمي روند و جز آن که دروغي ببافند کاري ندارند.



[ صفحه 112]




پاورقي

[1] سوره انعام، آيه 116.