بازگشت

خط آشنا


از دليلهاي استواري که آرام بخش دل حقيقت جويان است، و به درستي صدور توقيعات از طرف امام غايب حجه بن الحسن عجل الله فرجه اطمينان مي بخشد آشنائيي است که بعضي از شيعيان و اصحاب ائمه با خط امام زمان خود داشتند و نشانيهاي آن را مي دانستند. مهمتر آنکه مومنان پژوهشگر و دقيق خود قبل از امام نمونه خط خواسته بودند



[ صفحه 71]



به اين خبر توجه کنيد: احمد بن اسحاق که از صحابه نزديک امام حسن عسکري عليه السلام است به خدمت حضرت مي رسد و عرض مي کند: نامه اي با دستخط مبارک خود برايم بنويس که ببينم و خط شما را بشناسم، تا هر وقت نامه شما بمن مي رسد بدانم تزويري در کار نبوده و از خود شماست. امام حسن (ع) پذيرفت و ضمن اينکه يادآور شد گاهي خط بواسطه تعويض قلم مختلف مي شود دستور داد قلم و دواتي آوردند و نامه اي نوشت و به وي داد. [1] در آغاز نوشته گفتيم اصطلاح توقيع در مورد نامه هاي کوتاه امام هادي و عسکري عليهما السلام که در جواب سوالات شيعيان مي نوشتند نيز بکار رفته، زيرا آنان هم زندگي نسبه مخفي داشتند و با مکاتبه و وسيله وکيلان با مردم در تماس بودند، بدين جهت احمد بن اسحاق نمونه خط مطالبه مي کند و حضرت به او ارائه مي دهد. با اين آشنائي قبلي اصحاب خاص است که احمد بن حسن بن اسحاق قمي تصريح مي کند که: چون خلف صالح (ع) زاده شد از آقاي ما حسن بن علي عسکري عليه السلام به جدم نوشته اي رسيد که در آن به دستخطي که توقيعات به آن بر جدم وارد مي شد نوشته شده بود. [2] .



[ صفحه 72]



فرزندي براي ما زاده شد، که بايد خبرش نزد تو پوشيده و از همه مردم پنهان ماند. ما آن را اظهار نمي کنيم مکر به نزديکان به واسطه خويشاوندي و به دوستان به سبب دوستيشان. اما دوست داشتيم اين مژده را به تو اعلام کنيم تا خدا ترا به آن مسرور گرداند، همچنان که ما را از آن خوشحال کرد، و السلام. [3] آنچه نقل شد در مورد توقيعات رسيده از امام يازدهم بود اما اخباري که در دو کتاب مرجع ما درباره خط و نويسنده توقيعات آمده سه خبر در کمال الدين است و تعبير به گونه اي است که در دو روايت نويسند را خود امام معرفي مي کند، و در يکي به خط شناخته شده، و شش خبر در کتاب الغيبه آمده که دو خبر آن خط را از خود امام مي داند و چهار خبر توقيع را به همان خطي مي داند که در زمان امام حسن عسکري نوشته مي شد و آشنا بود. از نظر اهميتي که دارد مورد استشهاد از اين اخبار را نقل مي کنيم: کمال الدين، باب ذکر التوقيعات: حديث 2: محمد بن صالح همداني گفت: به صاحب الزمان عليه السلام نوشتم... پس امام (ع) جواب نوشت... (ص 483) حديث 3: محمد بن همان گويد از محمد بن عثمان عمري شنيدم که مي گفت: خرج توقيع، بخط اعرفه يعني توقيع به خطي که مي شناختم از جانب امام بيرون آمد...



[ صفحه 73]



آخرين شاهد: خبريست طولاني متضمن پاسخهاي متعدد به سوالات اسحاق بن يعقوب که در کتاب الغيبه نيز نقل شده، و از آن ماخذ نقل خواهيم کرد. اما در کتاب الغيبه دو خبر زيرين که در بخش ويژه توقيعات آمده مانند اخبار قبلي صراحت دارد که توقيعات به خط خود حضرت - که ظاهرا آشنا و شناخته شده بوده - مي باشد: 1 - ابن ابي غانم قزويني و گروهي از شيعيان درباره جانشين امام حسن عسکري با هم مشاجره مي کردند. ابن ابي غانم مي گفت امام يازدهم درگذشت و رزندي برجا نگذاشت. قرار شد که در اين باره نامه اي بنويسند و به حضور امام غايب بفرستند، و از آنچه درباره اش مشاجره کردند حضرت را بياگاهانند. به اين قرار عمل کردند، فورد جواب کتابهم بخطه عليه و علي آبائه السلام... پس جواب نوشته شان به خط امام که بر او و بر پدرانش درود باد رسيد... (ص 172). 2 - محمد بن يعقوب کليني از اسحاق بن يعقوب نقل مي کند که گفت: از محمد بن عثمان عمري درخواست کردم مکتوبي که در آن مسائل دشوارم را طرح کرده ام به حضور امام بفرستد، فورد التوقيع بخط مولانا صاحب الدار عليه السلام... [4] توقيع بخط مولاي ما - صاحب آن خانه - عليه السلام رسيد... (ص 176) اما چهار خبر ديگر که ضمن شرح حال سفيران ممدوح در کتاب



[ صفحه 74]



الغيبه آمده توقيعات را به خطي که در زمان امام حسن عسکري (ع) با آن آشنا بودند معرفي مي کند و اينک اخبار مورد نظر: 1 - ابونصر هبه الله بن احمد کاتب که فرزند دختر ابوجعفر عمري دومين نايب خاص است مي گويد: توقيعات صاحب الامر عليه السلام بر دست عثمان بن سعيد و فرزندش ابوجعفر محمد بن عثمان به شيعيان و اصحاب خاص امام حسن عسکري عليه السلام به امر و نهي و پاسخ سوالات مي رسيد، بالخط الذي کان يخرج في حياه الحسن عليه السلام، به همان خطي که توقيعات در زمان حيات امام حسن عسکري عليه السلام صادر مي شد (ص 216).

2 - عبدالله بن جعفر حميري نقل مي کند چون ابوعمرو عثمان بن سعيد در گذشت، اتتنا الکتب بالخط الذي کنا نکاتب به باقامه ابي جعفر رضي الله عنه مقامه. درباره واداشتن و انتصاب ابوجعفر محمد بن عثمان بجاي پدرش، نامه ها به همان خطي که با ما مکاتبه مي شد رسيد (ص 220).

3 - هبه الله بن محمد فرزند دختر ام کلثوم از مشايخش خبر داد که: شيعه همواره بر عدالت عثمان بن سعيد و محمد بن عثمان پا بر جا بود تا اينکه عثمان بن سعيد فوت کرد، و فرزندش ابوجعفر محمد بن عثمان او را غسل داد، و به اداره امور پدر و نيابت امام قيام کرد... و التوقيعات تخرج علي يده الي الشيعه في المهمات طول حياته بالخط الذي کانت تخرج في حياه ابيه عثمان: و توقيعات در مدت زندگي اش راجع به امور مهم از دست او به شيعه مي رسيد، به خطي که در دوران زندگي پدرش عثمان توقيعات صادر مي شد (ص 221)



[ صفحه 75]



4- ابونصر هبه الله گويد و يخرج اليهم التوقيعات بالخط الذي کان يخرج في حياه الحسن عليه السلام اليهم: ازدست محمد بن عثمان عمري توقيعات به مردم مي رسيد، به خطي که در زمان حيات امام حسن عسکري عليه السلام توقيعات براي مردم صادر مي شد 223). (بنابر اين خبرها بعضي توقيعات را خود امام شخصا مرقوم مي فرموده، و بعضي ديگر را کاتبي از زمان حضرت امام حسن عسکري (ع) چنين ماموريتي داسته است. بهر صورت آنچه مهم است و مورد نظر ماست اين است که اصحاب خاص با آشنايي که با خط و نامه امام پيدا کرده بودند راهي منطقي و روشي يقين آور براي تشخيص درستي و نادرستي توقيعات رسيده يافته بودند، و تا آثار صدق و صحت در آنها مشاهده نمي کردند اخبار را نمي پذيرفتند و تلقي به قبول نمي نمودند. بي گمان حجت خدا خود به موجباتي که ايجاد اطمينان نسبت به توقيعات بکند توجه داشته اند، چنانکه مثلا مي بينيم در زمان نايب سومشان - ابوالقاسم حسين نوبختي - زماني که اين شايعه پيدا شد که بعضي توقيعات به وسيله شلمغاني تهيه و صادر مي شود، حضرت صريحا آن را تکذيب کردند، و در توقيعي خطاب به علماي سوال کننده فرمودند: آنچه را که ترديد داشتيد، يا آنچه که از دست او به شما رسيده، همه را به ما برگردانيد تا صحت يا بطلان آن را اعلام کنيم. [5] .



[ صفحه 76]




پاورقي

[1] شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، 233:3 و 274 به نقل از: پژوهشي در زندگي امام مهدي (ع) 188.

[2] چنين است متن حديث... فاذا فيه مکتوب بخط يده عليه السلام الذي کان ترد به التوقيعات عليه.

[3] کمال الدين، 433 - 434.

[4] در کمال الدين عبارت مذکور بدين صورت است: فوردت في التوقيع بخط مولانا صاحب الزمان، عليه السلام 483....

[5] کتاب الغيبه، 228 - 229.