بازگشت

اهميت توقيعات و استدلال به آنها


آشکارترين اثر وجودي و تربيتي امام غايب در مدت غيبت صغري توقيعات صادره از آن حضرت است. چنان که مي دانيم مهدي موعود (ع) آخرين خليفه آفريدگار بر زمين براي هدايت و رهبري توده هاي انساني است. پنهان از چشمها مي زيد تا از کيد دشمنان محفوظ ماند، و دست ستم به آستان والايش نرسد، و چون پدران خود به زهر جفا يا شمشير کين کشته نشود، و آثار وجودي خليفه الله از جهان نابود نگردد. اما اين ناپيدايي و نهان زيستي چنان نيست که همانند نابودن امام بر صحنه زمين باشد و وجود و عدمش يک سان، نه و الله! که علاوه بر آثار معنوي و افاضات پنهاني - که اهلش از آن برخوردارند - امام غايب چون امام حاضر به وظيفه پيشوايي ديني خود که هدايت و تربيت نفوس و مدد رساني



[ صفحه 6]



به دانشمندان پارساي مذهبي و نگهداشت آنان از لغزشهاست مي پردازد و در حراست و مرزباني حريم دين الهي و ديگر مسووليتها و تعهداتي که نسبت به کشورهاي اسلامي دارد مي کوشد، و آن کس که زکوي آشنايي ست مي داند که هدايت و دستگيري و نگهباني حضرتش چگونه است، که خود ديده و بهره مند گشته. يکي از جلوه هاي بارز اين راهنمايي در زمان غيبت کوتاه مدت آن حضرت، همين توقيعات است که به وسيله نايبان خاص براي شيعيان فرستاده اند. زيرا اگر فيض بخشي و لطف نهاني آن حضرت را بيشتر مردم احساس نکرده اند، و يا گروهي تحقيق نکرده اخبار متواتر [1] در ضرورت حجت خدا را به چشم قبول و اعتنا نمي نگرند، اما توقيعاتي که در مدت 69 سال غيبت صغري از طرف حضرت صادر شده، داراي خصوصياتي است که نه تنها براي مردم آن عصر دليل عيني و نشان آشکار بر صدورش از سوي امام غايب بوده، بلکه چون از همان زمان در کتب محدثان موثق و علماي محقق ثبت و ضبط گشته، براي ما نيز امروز مي تواند دليلي مشهود و اثري روشن بر صدورش از ناحيه آن حضرت باشد، که انکارش جز بر عناد يا حق پوشي حمل نگردد، و چگونه چنين نباشد در حالي که اين توقيعات با خط و نشان شناخته شده بر دست مطمئن ترين افراد به شيعيان مي رسيده، و آنان آثار درستي را - مانند نهان داني و پيش گويي امام -



[ صفحه 7]



در آنها مي ديدند، و سپس با تمام خصوصيات اين نامه ها را در کتب خود نقل مي کردند. اين کتابها که اصل [2] ناميده مي شد در اختيار دانشمنداني متتبع چون محمد بن يعقوب کليني (متوفي به سال 329 هجري) و محمد بن علي بن بابويه معروف به شيخ صدوق (در گذشته به سال 381) که در زمان غيبت صغري يا اندکي پس از آن مي زيستند قرار گرفت، و اين پويندگان راه دين و دانش به گرد آوري اخبار و تنظيم و تحقيق درباره آنها پرداختند. آثار علمي اين محققان که بيشتر از قرن چهارم و آعاز غيبت کبري به بعد است موجود و مرجع و ماخذ پژوهندگان امروزيست، و به استناد همين کتب معتبر هزار ساله است که ما به توقيعات اعتماد و اتکا مي کنيم، و هم آنها را دليل آشکار بر نظارت و مرزباني حضرت مهدي عليه السلام از جامعه اسلامي مي دانيم. هر چند روايات رسيده از رسول اکرم و اميرالمومنين و ديگر امامان معصوم درباره مهدي موعود عليه السلام آن قدر فراوان و متواتر است [3] .



[ صفحه 8]



که جاي ترديد براي مسلمانها حقيقت جو و بلکه هر محقق منصف باقي نمي گذارد، اما نويسنده معتقد است پس از اثبات درستي توقعيات و مطالعه تعدادي از آنها خوانندگان نسبت به اين موضوع اعتقادي اطمينان قلب بيشتري مي يابند. اميد است در اين کوشش علمي حوصله و داوري منصفانه خوانندگان نويسنده را ياري و همراهي کند، تا معرفت بيشتري نسبت به امام زمان خود پيدا کنيم، که در حديثي از حارث بن مغيره روايت شده: به حضرت صادق عليه السلام گفتم: آيا رسول خدا (ص) گفته است: هر کس بميرد و امامش را نشناسد مانند عهد جاهليت مرده است؟ حضرت فرمود: بلي. گفتم جاهليت کامل (مانند قبل از اسلام) يا



[ صفحه 9]



جاهليتي که فقط امامش را نشناسد. حضرت پاسخ داد: جاهليت کفر و نفاق و گمراهي. [4] بنابر اين بايد مساله شناخت امام و معرفت نسبت به حجت خدا را با اهميت بيشتر تلقي کرد و تحقيق لازم را انجام داد.



[ صفحه 10]




پاورقي

[1] خبر متواتر: در اصطلاح علم الحديث منظور خبر جماعتي است که - في حد نفسه نه به ضميمه قرائن - اتفاق آنان بر کذب محال و در نتيجه موجب علم (= يقين) به مضمون خبر باشد (علم الحديث، ص 144).

[2] اصل: در اصطلاح علماي حديث مجموعه اي از روايات است که راوي بلا واسطه از لسان امام شنيده و ضبط نموده باشد. ولي چنانچه بواسطه کتاب ديگر (که از امام اخذ شده) مجموعه اي گرد آورد، به اين مجموعه فرع و به مرجع اولي اصل گويند. (الذريعه 126:2)، يا مراد به اصل مجرد کلام امام است، در مقابل کتاب و مصنف که در آنها علاوه بر کلام ائمه از خود مولف نيز بياناتي هست (رجال بوعلي، 11) به نقل از علم الحديث، ص 72.

[3] براي ملاحظه اخبار رسيده از رسول اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) در باب مهدي موعود به عنوان نمونه اين کتابها ذکر مي شود: - الاصول من الکافي، محمد بن يعقوب کليني (م 329)، ج 1، کتاب - الحجه، ص 328 - 372 - کتاب الغيبه، محمد بن ابراهيم النعماني (من اعلام القرن الرابع). - کمال الدين و تمام النعمه، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه القمي. - کتاب الغيبه، شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسي. - بحارالانوار، محمد باقر المجلسي، المکتبه الاسلاميه، ج 51 و 52) برابر جلد 13 چاپ کمپاني). - المهدي، السيد صدرالدين الصدر. - منتخب الاثر في الامام الثاني عشر عليه السلام، لطف الله صافي گلپايگاني. اين کتاب تمام خصوصيات و بشارتهاي امام قائم (ع) را بتفصيل ضمن نقل احاديث روايت شده از طريق عامه و خاصه بر مي شمرد و تاليفي جامع است. - خورشيد مغرب، محمد رضا حکيمي.

[4] رک: الاصول من الکافي، 377:1 چند روايت ديگر نيز به همين مضمون نقل شده.