بازگشت

تذکر


روح اطاعت و تسليم در برابر فرمان آفريدگار، و همچنين قدرت مخالفت با حس جاه طلبي و مال دوستي و ديگر خواهشهاي نفساني در چنين مواقعي است که به محک آزمايش زده مي شود، و مدعيان کاذب از مومنان صادق بازشناخته مي شوند، چنان که امثال شلمغاني - که از کارگزاران حسين بن روح بود و مرتد شد رو سياه و رسوا، و امثال ابوسهل نوبختي [1] که از دانشمندان مبارز و روساي



[ صفحه 50]



شيعه و درمظان انتخاب به منصب نيابب بود رو سپيد و خوشنام شدند.6- از ويژگيهاي اخلاقي ابوالقاسم نوبختي - که ظاهرا در گزينش او به مقام نيابت بي تاثير نبوده - اين است که شخصي بسيار رازدار و سر نگهدار بود. در اين باره سخن ابوسهل نوبختي - که خود از بزرگان شيعه است - نقل کرد نيست: از ابوسهل اسماعيل نوبختي سوال شد: چگونه امر نيابت امام مهدي (ع) به ابوالقاسم حسين بن روح واگذار شد نه به تو؟ در جواب گفت: آنها بهتر مي دانند که چه کسي را برگزينند. من مردي هستم که با دشمنان شيعه روياروي شده و مناظره مي کنم [و از جهت علمي ممتازم] ولي اگر جا و مسکن امام غايب را چنان که ابوالقاسم خبر دارد بدانم اگر در حال مناظره [و استدلال بر وجود امام پنهان] تحت فشار قرار گيرم [براي اثبات ادعايم] شايد مکان امام را نشان بدهم، اما ابوالقاسم اگر حجت خدا زير دامنش هم باشد و او را با قيچي تکه تکه کنند، باز دامنش را بالا نمي کند [2] [تا امام را به منکران نشان دهد]! بنابر آنچه نقل کرديم معلوم شد که حسين بن روح به معرفي مکرر محمد بن عثمان و وصيت علني او به مقام نيابت امام غايب منصوب گرديد، با توضيح اين نکته که اين انتصاب به مصلحت ديد و فرمان



[ صفحه 51]



حجت خداست نه نظر شخصي وي. البته دانش و تقوا و ديگر کمالات روحي نوبختي و توقيعاتي که از دست او به مردم رسيد و کراماتي که از او ديده شد نيز هر يک تاييدي بر صحت آن انتصاب مي باشد، و اينک نخستين توقيعي که از طرف امام غايب برايش صادر شده، و اعتماد و اطمينان حضرت را به او بيان مي کند نقل مي شود:


پاورقي

[1] ابوسهل اسماعيل بن علي از بزرگترين افراد خاندان نوبختي است که از سال 237 تا 311 مي زيسته و زمان امام دهم و يازدهم را هم درک کرده. او از ايرانيان اصيل است که مذهب شيعه اختيار کرده و در دفاع و نشر آن کوشيده است. ابوسهل مردي دانشمند و اديب و نويسنده و متکلم بود، و مدتي در دستگاه حکومت نيز مصدر خدماتي شد و به ترويج اين مذهب کمک کرد. در آن عصر، رحلت امام يازدهم و غايب بودن فرزندش امام دوازدهم و دعاوي برادرش جعفر - که به کذاب لقب گرفته - زبان طعن مخالفان اماميه مخصوصا معتزله و زيديه و اصحاب حديث از اهل سنت را بر اين فرقه باز کرد و موجبات سرگرداني برخي از عوام را فراهم آورد. ابوسهل که بيشتر عمرش را در تحصيل کلام - دانشي که اصول اعتقادي را با ادله عقلي اثبات مي کند - گذرانده و در احتجاج و مباحثه مبرز بود، در اين معرکه اعتقادي وارد شد و با زبان و قلم، به دفع شبهات مخالفين و مناظره باسران فرقه هاي ديگر و تحکيم مساله امامت در شيعه همت گماشت. او خود از شهادت دهندگان به ولادت و رويت امام زمان عليه السلام مي باشد. (خاندان نوبختي، صفحات 96 و 106 به بعد). از آن چه گفتيم مي توان بيشتر به ارزش و اهميت آنچه در متن - بند 6 - آمده پي برد، و همچنين ايمان و صداقتش را دريافت.

[2] کتاب الغيبه، 240.