بازگشت

اجرا و گسترش عدالت


اجراي «دقيق»، «فراگير» عدالت در جامعه يکي از اصول خدشه ناپذير مدنيت اسلامي است. وظيفه حکومت اسلامي است که عدالت را اجرا کند و حقوق واقعي مردم را ادا نمايد. از ديدگاه اسلام، حيات و صلاح مردم و جامعه انساني در گرو اجراي عدالت است. امام علي عليه السلام در اين باره فرموده اند:

«عدل السلطان حياة الرعية و صلاح البرية» [1] .

يعني عدالت زمامدار مايه ي حيات شهروندان و صلاح جامعه انساني است و لذا شيوه مديريت اسلامي مديريت عادلانه است و بزرگترين افتخار زمامداران آن است که خدمتگزار مردم بوده و مجري عدالت باشند [2] و شعار آنان همواره اين است که:



[ صفحه 364]



«و الله لو اعطيت الأقاليم السبعة بما تحت أفلاکها، علي أن أعصي الله في نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلته» [3] .

يعني به خدا سوگند اگر همه آفرينش را به من دهند تا به ناحق خوراک موري را بگيرم هرگز چنين نخواهم کرد. در ادامه به ذکر دو مصداق در اين باره مي پردازيم:

الف: تساوي افراد در برابر قانون

در مدنيت اسلامي همه افراد در برابر قانون مساوي اند و هيچ عامل نژادي و سوابق مبارزاتي و انتساب به افراد يا گروههاي صاحب نفوذ و قدرت، مانع اجراي عدالت نمي شود و لذا پديده «فرار از قانون» در مدنيت اسلامي وجود ندارد.

امام صادق عليه السلام مي فرمايند: روزي أميرالمومنين عليه السلام به خليفه دوم فرمودند:

«ثلاث ان حفظتهن و عملت بهن کفتک ما سواهن، و ان ترکتهن لم ينفعک شي ء سواهن».

خليفه پرسيد: آن سه چيز کدامند؟ و حضرت فرمودند:

«اقامة الحدود علي القريب و البعيد، و الحکم بکتاب الله في الرضا و السخط، و القسم بالعدل بين الأحمر و الأسود».

اجراي حدود بر آشنا و بيگانه، و حکم به کتاب خدا در حال خرسندي و خشم، و تقسيم عادلانه بين سياه و سرخ. و خليفه با شگفتي عرض کرد: «لعمري لقد أوجزت و أبلغت» [4] .

به جانم سوگند که کوتاه و گويا گفتي.

امام علي عليه السلام در نامه اي به يکي از کارگزاران خائن خود چنين مرقوم داشتند:

«و الله لو أن الحسن و الحسين فعلا مثل الذي فعلت، ما کانت لهما عندي هوادة، و لا



[ صفحه 365]



ظفرا مني بارادة، حتي آخذ الحق منهما، و أزيح الباطل عن مظلمتهما» [5] .

به خدا سوگند اگر حسن و حسين نيز جرم تو را مرتکب شده بودند هيچ پشتيباني و هواخواهي از جانب من دريافت نمي کردند و در اراده من اثر نمي گذاردند تا آنگاه که حق را از آنها بستانم و ستمهاي ناروايي را که انجام داده اند دور سازم.

و در جاي ديگر مي فرمايند:

«انما علينا... أن نقيم أمر الله في قريب الناس و بعيدهم لانبالي فيمن جاء الحق عليه» [6] .

بر ما است که... فرمان خدا را درباره آشنا و بيگانه اجرا کنيم و از اينکه بر چه کسي اجرا مي شود باکي نداشته باشيم.

و نيز در نامه خود به مالک اشتر مي نويسند:

«و ألزم الحق من لزمه من القريب و البعيد، وکن في ذلک صابرا محتسبا، واقعا ذلک من قرابتک و خاصتک حيث وقع» [7] .

يعني حق را در مورد نزديکان و بيگانه ها اجرا کن و در اين راه به خاطر خدا شکيبا باش.

ب: توزيع عادلانه ثروت

يکي از اصول مسلم عدالت اجتماعي اسلام، توزيع عادلانه ثروت در جامعه است. در مدنيت اسلامي جهت گيري قوانين و گرايش مسئولين به گونه اي تنظيم مي شود که از انباشت ثروت در دست عده اي اندک جلوگيري شده و در پرداختهاي حکومتي نيز عدالت رعايت مي شود. امام علي عليه السلام به مالک اشتر مي فرمايند:



[ صفحه 366]



«اياک و الاستئثار بما الناس فيه أسوة» [8] .

يعني در آنجا که مردم با هم مساويند هرگز تفاوت نگذار.

ابن دأب مي گويد: امام علي عليه السلام به خواهر خود و کنيز غير عرب او به يک اندازه از بيت المال سهم دادند که اين کار خشم خواهر را برانگيخت و به آنحضرت اعتراض کرد. حضرت در جواب وي فرمودند:

«انصرفي رحمک الله ما وجدنا في کتاب الله فضلا لاسماعيل علي اسحاق» [9] .

يعني بازگرد که در کتاب خداوند هيچ برتري براي فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق نيافتيم.

ابن دأب درباره فضايل امام علي عليه السلام مي گويد: پيش از شهادت آنحضرت مردم در خانه وي جمع شده بودند و همگي شهادت مي دادند که بيت المال را عادلانه ميان آنان تقسيم کرده است و هرگز رشوه نگرفته و بيش از حق خود از بيت المال برداشت نکرده و از مال خود نيز به حد ضرورت قناعت کرده و همگي شهادت دادند که همه مردم در نظر او يکسان بودند. [10] .

در دولت کريمه حضرت بقية الله الاعظم (عج) نيز همين سيره عمل مي شود. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در اين باره فرموده اند:

«لو لم يبق من الدهر الا يوم لبعث الله رجلا من أهل بيتي يملأها عدلا کما ملئت جورا» [11] .

يعني اگر از عمر روزگار تنها يک روز مانده باشد، خداوند مردي از اهل بيت مرا برمي انگيزد که «عدالت را در جهان پر از ظلم آن زمان فراگير سازد.

و امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده اند:



[ صفحه 367]



«أول ما يظهر القائم من العدل أن ينادي مناديه أن يسلم صاحب النافلة لصاحب الفريضة الحجر الأسود و الطواف» [12] .

يعني اولين عدالتي که حضرت مهدي عليه السلام اجرا مي کند اين است که در استلام حجرالاسود و طواف، صاحبان حج واجب را بر صاحبان حج مستحبي مقدم مي دارد! تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. براستي در کدام جامعه اي مي توان اين دقت در عدالت را يافت؟


پاورقي

[1] غررالحکم، ح 6331.

[2] امام علي عليه السلام فرموده اند، ان أفضل قرة عين الولاة استقامة العدل في البلاد، و ظهور مودة الرعية. نهج البلاغه، نامه 53، تحف العقول، ص 133.

[3] نهج البلاغه، خطبه 224؛ أمالي صدوق، ص 721، ح 988.

[4] التهذيب، ج 6، ص 227، ح 547؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 147؛ تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 208، و رجوع کنيد به دعائم الاسلام، ج 2، ص 443، ح 1543.

[5] نهج البلاغه، نامه 41.

[6] کتاب الغارات، ج 2، ص 501.

[7] نهج البلاغه، نامه 53.

[8] نهج البلاغه، نامه 53؛ تحف العقول، 147؛ غرر الحکم، 2730.

[9] اختصاص، ص 151 به نقل از کتاب ابن دأب.

[10] اختصاص، 160 به نقل از کتاب ابن دأب.

[11] سنن أبي داود، ج 4، ص 107، ح 4283؛ مسند احمد، ج 1، ص 213، ح 773.

[12] کافي، ج 4، ص 427، ح 1؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 525، ح 3132.