مدنيت ديني، مردم سالار، حکومت سالار يا خداسالار؟
آنچه گذشت مربوط به جايگاه مردم و نقش آنان در مرحله انتخاب و پيش از به حاکميت رسيدن حکومت ديني بود و گفتيم که مردم در انتخاب آزادند. اما جايگاه مردم و نقش آنان در درون حکومت ديني مسأله قابل بررسي ديگري است که به خواست خداوند متعال به آن خواهيم پرداخت.
اگر جامعه اي مردم سالار باشد بدين معني است که حکومت بايد ساز و کارهاي برآوردن خواست مردم را فراهم کند و اگر حکومت سالار باشد، مردم بايد خواسته هاي حاکمان را برآورده سازند و اگر خدا سالار باشد، مردم بايد خواسته هاي حاکمان را برآورده سازند و اگر خدا سالار باشد مردم و حکومت هر دو در يک راستا قرار دارند و بايد در محدوده احکام الهي حرکت کنند.
مدنيت اسلامي نه مردم سالار است و نه حکومت سالار بلکه مدنيتي است «خداسالار» که در آن مردم و مسئولين در يک جهت قرار دارند. البته خداسالاري مدنيت اسلامي نه به معني نفي مطلق نظر مردم و بي توجهي به آن است و نه به معني نفي مطلق فرماندهي زمامداران، بلکه هر دو هست اما در چهارچوبي مشخص و قانونمند. براي روشن شدن بحث، به بررسي «حدود خواست مردم» و «حدود فرماندهي زمامداران» مي پردازيم: