بازگشت

بنيان رابطه امت و امامت


تدبير خداوند متعال در باب کيفيت رابطه «مردم» و «زمامداران» تدبيري عجيب و شگفت انگيز است. در معارف دين هم مردم «امانت دار» شمرده شده اند و هم زمامداران. از سويي خداوند متعال در قرآن کريم به مردم مي فرمايد: (ان الله يأمرکم أن تؤدوا الامانات الي أهلها) [1] و از سوي ديگر در فرهنگ دين، زمامداري به عنوان امانت داري قلمداد مي شود. سوال اين است که چگونه مي شود هم مردم امانت دار باشند و هم زمامداران؟

ظرافت آفرينش در اين است که حاکميت را حق «ائمه ي نور عليهم السلام» قرار داده است و برخورداري از عدالت حق مردم، اما خداوند متعال از سويي به حاکميت رسيدن «ائمه ي نور عليهم السلام» را تکوينا در دست مردم قرار داده است و اين يعني «امانت داري مردم»، و از سوي ديگر اجراي کامل عدالت را به دست «ائمه ي نور عليهم السلام» سپرده است [2] .



[ صفحه 351]



و اين معني «امانت داري زمامداران». خداوند متعال آفرينش را اينگونه تنظيم نکرده است که ابتداء و تکوينا «ائمه ي نور عليهم السلام» حاکمان مردم باشند و تکوينا نيز عدالت اجتماعي برقرار شود بلکه خداوند متعال حاکميت «ائمه ي نور عليهم السلام» را در دست مردم قرار داده و اجراي عدالت مردم را در دستان «ائمه ي نور عليهم السلام»، و اين از شگفتيهاي آفرينش است.

امام رضا عليه السلام در مراسم ولايتعهدي خود به اصرار مأمون لب به سخن گشودند و پس از حمد و ثناي خداوند متعال و تجليل و تکريم از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم تنها به گفتن اين جمله اکتفا کردند که:

«ان لنا عليکم حقا برسول الله و لکم علينا حقا به فاذا أنتم أديتم الينا ذلک، وجب علينا الحق لکم» [3] .

يعني ما بخاطر رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم [4] حقي بر گردن شما داريم و شما نيز حقي بر گردن ما داريد. هر گاه شما حق ما را داديد، ما نيز به وظيفه خود عمل خواهيم کرد. چه زيبا تشبيهي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرموده اند:

«مثل الامام مثل الکعبة اذ تؤتي و لا يأتي» [5] .

يعني امام همانند کعبه است که بايد به سراغ او رفت.


پاورقي

[1] نساء، 58.

[2] اينکه «چرا عدالت کامل به دست معصومين عليهم السلام اجرا مي شود» را در بحث مربوط به مجريان بيان کرديم.

[3] ارشاد، ص 311.

[4] منظور شخصيت حقوقي و عنوان رسالت است نه ارتباط فاميلي.

[5] کفايةالاثر، ص 199.