بازگشت

برخورد شديد و متناسب با متخلفان


در مدنيت اسلامي آنکس که پا از قانون الهي فراتر گذارد و دست به خيانت دراز کند، بدون هيچ مسامحه اي محاکمه شده و مجازات مي شود. در مدنيت اسلامي «حمايت از مجرم» و «چشم پوشي از خطاها» پديده اي است ناشناخته. امام علي عليه السلام در نامه خود به مالک اشتر مي نويسند:

«فان أحد منهم بسط يده الي خيانة اجتمعت بها عليه عندک أخبار عيونک، اکتفيت بذلک شاهدا، فبسطت عليه العقوبة في بدنه،و أخذته بما أصاب من عمله، ثم نصبته بمقام المذلة، و وسمته بالخيانة، و قلدته عار التهمة» [1] .

يعني هرگاه گزارشي از تخلف مديري به تو رسيد او را مجازات کن و آنچه را به يغما برده برگردان و او را به مردم معرفي کن. اگر در مدنيت اسلامي هدف دولتمردان، حکومت بر مردم و ناديده گرفتن حقوق آنان مي بود هرگز چنين شدت عملي را در برخورد با اعضاي خانواده ي خود به خرج نمي داند. اين برخوردهاي تند و شديد، دليلي جز رعايت حقوق مردم ندارد. ابن عبدالبر مي نويسد:



[ صفحه 349]



علي بن ابي طالب عليه السلام همواره...«دين باوران» و «امانت داران» را به زمامداري منصوب مي کرد و هرگاه گزارشي از خيانت يکي از آنان به وي مي رسيد، در نامه اي به وي اين آيه را مي نوشت:

(قد جاءتکم موعظة من ربکم فأوفوا الکيل و الميزان بالقسط و لاتبخسوا الناس أشياءهم و لاتعثوا في الأرض مفسدين بقية الله خير لکم ان کنتم مومنين و ما أنا عليکم بحفيظ).

و سپس مرقوم مي داشتند که هرگاه نامه من به دست تو رسيد آنچه را در دست داري نگهدار تا جانشين تو را بفرستيم. سپس دست خود را به سوي آسمان بلند کرده و اين دعا را زمزمه مي کرد:

«اللهم انک تعلم أني لم آمرهم بظلم خلقک، و لابترک حقک».

يعني بارالها تو خود مي داني که من اينان را به ستم بر خلق تو و ناديده گرفتن حق تو وانداشته ام. [2] در مدنيت اسلامي اين يک استثناء نيست، بلکه يک اصل، يک قانون و يک شيوه ي قطعي است. امام زمان (عج) نيز به همين سيره عمل خواهند کرد. آيا نمونه اين فرهنگ را در هيچ مدنيت ديگري مي توان يافت؟

خلاصه سخن اينکه:

اولا انتصابي بودن امام معصوم عليه السلام به اين دليل است که صلاح جامعه در «امين» بودن و «معصوم» بودن حاکم است و تشخيص عصمت با خداوند متعال است و لذا خداوند متعال او را منصوب مي کند و اين نه به معني «محروم ساختن» مردم بلکه به دليل «مصون سازي» آنان از انحراف و جلوگيري از گرفتار شدن مردم در گرداب حکومتهاي ديکتاتوري و عاملي براي مهار قدرت است.

ثانيا مديران بعد از معصوم عليه السلام نيز، از سويي بر اساس معيارها و ضابطه ها گزينش مي شوند نه سليقه ها و منفعتها؛ و از سوي ديگر جهت گيري معيارها نشان



[ صفحه 350]



مي دهد که در مدنيت اسلامي تا چه اندازه به مردم و رعايت حال آنان توجه مي شود؛ و دست آخر اينکه همواره عملکرد مسئولين و شيوه برخورد آنها با مردم مورد بازرسي قرار مي گيرد و با خلافکار به شدت برخورد مي شود. با اين تدبيرات يا سوء استفاده از قدرت پيش نمي آيد و يا در صورت بروز به شدت و با سرعت و دقت مرتفع مي شود و اين از ويژگيهاي منحصر به فرد مدنيت اسلامي است.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، نامه 53.

[2] استيعاب، ج 3، ص 211.