ظالمانه نبودن قانون
يکي از شرايط تحقق عدالت اين است که قانون، خود به صورتي ناعادلانه تنظيم نشده باشد. قانون ظالمانه هرگز قادر نخواهد بود که عدالت را براي بشريت به ارمغان آورد و عدالت قانون نيز متوقف بر عدالت کامل قانونگزار است و اين
[ صفحه 329]
صفت را نيز در کسي جز خداوند متعال نمي توان يافت. قرآن در اين باره مي فرمايد: (أن الله ليس بظلام للعبيد). [1] يعني خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمي کند.
اگر منطقي و بدور از احساسات بشري بنگريم، مي بينيم در همين محدوده اي که اجازه ي دخالت در آن به بشر داده نشده است، حکمتي جز صلاح بشر وجود ندارد. وجدانهاي سالم و بي غرض، خود بايد قضاوت کنند که مدنيت اسلامي حق مردم را ناديده گرفته است يا اين مدنيت غربي است که به بشريت خيانت مي کند؟!! غيبي بودن قوانين اسلامي و دخالت نداشتن مردم در قانونگزاري براي «ايجاد مصونيت» است نه «محدوديت» زيرا مصونيت مردم در «عصمت قانون» است و عصمت قانون متوقف بر «عصمت قانونگزار». واگذاري «قانونگزاري» به بشر بر اين اصل نادرست استوار است که همواره خواسته هاي بشر منطبق با مصلحت او است و حال آنکه موضع گيريهاي آدمي تحت تأثير جاذبه هاي کاذب دنيوي است و دنياگرايي عامل تخريب سعادت واقعي بشر است. بنابراين سپردن «قانونگزاري» به بشر، نه تنها خدمت به او نيست بلکه انداختن او در وادي هولناکي است که نجات از آن ناممکن مي باشد.
دولت کريمه امام زمان عليه السلام نيز بر اساس قانوني استوار است که توسط خداوند متعال تنظيم شده است. محمد بن مسلم مي گويد: از امام باقر عليه السلام درباره سيره حضرت مهدي (عج) پرسيدم و ايشان فرمودند:
«بسيرة ما سار به رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم حتي يظهر الاسلام».
سيره او همان سيره رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم است.
عرض کردم سيره رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم چه بود؟ حضرت فرمودند:
«أبطل ما کان في الجاهلية، و استقبل الناس بالعدل، و کذلک القائم عليه السلام اذا قام يبطل ما
[ صفحه 330]
کان في الهدنة مما کان في أيدي الناس، و يستقبل بهم العدل»» [2] .
مضمون سخن اين است که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نظام جاهليت را برچيدندو مردم را به سوي عدالت سوق دادند. حضرت مهدي عليه السلام نيز بدعتها را برطرف مي سازند و مردم را به سوي عدالت حرکت مي دهند.
عبدالله بن عطاء نيز همين سوال را از امام باقر عليه السلام مي پرسند و آنحضرت مي فرمايند:
«يهدم ما قبله کما صنع رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، و يستأنف الاسلام جديدا» [3] .
يعني همانند پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نظام غير ديني را بر مي چيند و اسلام را از نو پياده مي کند.
و نيز آنحضرت فرموده اند:
«اذا قام القائم عليه السلام...لا يترک بدعة الا ازالها و لا سنة لا أقامها» [4] .
يعني هنگامي که ولي عصر عليه السلام قيام کنند... بدعتها را برچيده و سنتهاي اسلام را برپا مي کند.
اگر «عدالت گستري» يکي از ويژگيهاي غيرقابل انکار مدنيت اسلامي در زمان دولت کريمه ي حضرت ولي عصر (أرواحنا فداه) است، يکي از عوامل عمده ي آن عادلانه بودن قانون حکومت است. «عدالت گستري» بدون «عدالت قانون» و «عدالت قانون» بدون «عدالت قانونگزار» افسانه اي بيش نخواهد بود. [5] .
پاورقي
[1] آل عمران، 182.
[2] تهذيب الاحکام، ج 6، ص 154، ح 270.
[3] غيبت نعماني، ص 232، ح 17؛ عقدر الدرر، ص 227.
[4] الارشاد، ج 2، ص 385؛ اعلام الوري، 432؛ روضة الواعظين، 290.
[5] عوامل ديگري نيز دارد که به آنها اشاره خواهد شد.