بازگشت

جواب بر طبق روش مخالفين


حال اگر در اين مسأله راه دوم را ـ از آن دو راهي که ذکر کرديم ـ بپيماييم. مي توانيم بگوييم: خداوند تعالي از طريق واسطه هاي علم امام



[ صفحه 116]



زمان (عليه السلام) که جدّ بزرگوار او رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و پدران گراميش مي باشند، او را آگاه ساخته که چه زماني ظن غالب به پيروزي پيدا مي کند، و چه وقت نشانه هاي سالم ماندن او آشکار مي شوند، تا ظهورش واجب باشد و ترس از هيچ کس بر او نباشد. که در اين صورت، ظنّ و گمان در اينجا راهي براي علم و دري براي رسيدن به قطع و يقين است.و اين همان قول قائلين به قياس است، در مقابل نفي کنندگان و باطل شمرندگان آن در شريعت، که وقتي به آنها اعتراض مي شود که چگونه کسي که گمان به شبيه بودن فرع با اصل، در حکم جواز و اباحه دارد و گمان مي کند که فرع و اصل در علّت اباحه با هم شريک هستند، اقدام به انجام آن عمل مي کند؟ در حاليکه او احتمال مي دهد که امر بر خلاف گمان او باشد؟ زيرا گمان که بهمراه قطع و يقين نيست. و احتمال مخالفت اين امر با حکم واقعي وجود دارد و ثابت است.آيا اين موجب نمي شود که مکلّف به کاري اقدام کند که از قبيح نبودن آن مطمئن نيست؟ در حاليکه اقدام به کاري که ممکن است قبيح باشد، مانند اقدام کردن به کاري است که قبح آن معلوم است.آنها مي گويند: همينکه خداي حکيم و سبحان مردم را متعبّد به قياس ساخته، خودش مانع از احتمال خلاف است. چون وقتي خداوند تعالي در تعبّد به قياس گويا فرموده است: هرکس که ظن قوي و گمان غالب به امارات و نشانه ها پيدا کرد و برايش در فرعي از فروع احکام مشخص شد که حکمش شبيه حکم حليّت در يک مورد اصلي از احکام است، و بر طبق



[ صفحه 117]



همين ظنّ و گمان عمل کرد همان عمل، تکليف او حساب مي شود وبرايش مشروعيت دارد.پس بوسيله همين دليل، اطمينان يافت و از اين جهت نسبت به عدم اقدام به عمل قبيح، مصونيّت و امنيّت پيدا کرد.

و همين ظنّ او ـ که فرع در حکم مخصوص، شبيه اصل است ـ راهي شد که به چگونگي آن امر و کيفيت آن در حق خودش و چيزي که به آن باز مي گردد، علم پيدا کند. اگر چه شخص ديگري در همين مسئله، ممکن است حکمش متفاوت با حکم او باشد وقتيکه در غلبه ظن با آن اولي تفاوت دارد.کسي که حجت و برهانش اين است و بر چنين مطلبي تکيه دارد، چگونه آنچه را که ما در باب غلبه ظن و گمان قويِّ امام (عليه السلام) نسبت به سالم ماندن و پيروز شدن بر دشمن ذکر کرديم، برايش مشتبه مي شود؟!در حاليکه بهتر است که انسان با انصاف، همانطور که به خودش نگاه مي کند، به طرف مقابلش نگاه کند. و به همان چيزي که خودش قانع است، از طرف مقابل نيز قناعت کند.