بازگشت

کيفيت آگاهي امام به زمان ظهور






[ صفحه 113]



اگر گفته شود: شما اگر ظهور امام زمان (عليه السلام) را وابسته به از بين رفتن ترس او از دشمنان و امنيّت يافتن او از ناحيه آنان قرار داديد: اين سؤال پيش مي آيد که او چگونه به چنين شرايطي آگاهي مي يابد؟ و چه راهي براي دانستن آن دارد؟ در حاليکه راهي براي شناخت دقيق و همه جانبه نقشه ها و توطئه هاي پنهان و آشکار دشمنان او که در شرق و غرب وخشکي و دريا پراکنده اند، وجود ندارد.گوييم:امّا شيعه اماميّه بر اين عقيده اند که: پدران امام ـ که بر او و بر همه آنان درود باد ـ با شناختي که از فرمايشات پيامبر (صلي الله عليه وآله) نسبت به زمان غيبت وچگونگي آن، و طولاني يا کوتاه بودن آن، و نشانه ها و علامات آن، و وقت ظهور و دلايلي که براي آسان کردن و تسهيل آن وجود دارد، بدست آورده اند، با امام زمان (عليه السلام) عهد کرده و او را انذار نموده و از حدّ و حدود اين امور، آگاهش ساخته اند.بنابراين ديگر جايي براي اين پرسش از ما باقي نمي ماند. زيرا وقتي که قرار باشد ظهور با ويژگي هايش، و با وقتي که اين ظهور صورت مي گيرد،



[ صفحه 114]



مورد تصريح پيامبر (صلي الله عليه وآله) و اهلبيت (عليهم السلام) باشد، ديگر نيازي به دانستن امور پنهان و پوشيده نيست.

و علاوه بر آنچه گفتيم احتمال دارد که اين امر، متوقّف بر غلبه گمان وقدرت نشانه ها و جمع شدن دلايل مختلف و تقويت آنها با يکديگر باشد، و اين مطلب غير ممکن نيست.و وقتي قبول کنيم که ظهور امام (عليه السلام) فقط به يکي از اين امور تحقق مي پذيرد:يا به زياد شدن ياران و ياري دهندگان او، يا به قدرت و توانايي يافتن وکمک رساني آنان، يا به کم شدن دشمنان او، يا به ناتواني و از پا افتادن آنان و همه اين امور داراي نشانه هايي هستند که هر کس در آنها بنگرد ومواظبت کند و از نزديک با آنها درگير باشد بخوبي در خواهد يافت.پس هنگاميکه امام (عليه السلام) آنچه را گفتيم ـ يا مجموعه آنها يا بطور متفرقه برخي از آنها را ـ حس نمود، و به سالم ماندن خويش در برابر دشمنان ظنّ و گمان قوي پيدا کرد، و احتمال رسيدن به مقصود و دستيابي به خواسته و مطلوب، در نزدش قوّت گرفت، ديگر بر او واجب مي شود که ظهور فرمايد:چنانکه بر هر يک از ما با قيام نشانه هاي ايمني آور، اقدام به کار، و با قيام نشانه هاي خوف آفرين، باز ايستادن از کار واجب است.