بازگشت

عدم امکان جايگزين براي امام






[ صفحه 111]



اگر گفته شود: آيا بنظر شما ممکن نيست که دوستان و اولياي امام در دوران غيبت، هيچ بهره اي از امام نبرند، امّا خداوند تعالي در چنين حالتي، از روي لطف، چيز ديگري را که در تکليف، جايگزين همان بهره مندي از امام باشد براي شان انجام دهد؟

همانطور که اين سخن، مورد ادّعاي گروهي از بزرگان نيز هست که درباره اقامه حدود الهيِ از دست رفته، قائلند به اينکه خداي تعالي چيزي را که جايگزين اقامه حدود در تکاليف باشد، انجام مي دهد. گوئيم:بيان داشتيم که دوستان و اولياي امام (عليه السلام) در حال غيبت از ايشان بهره مند مي شوند، بگونه اي که اصلاً جايي براي ترديد در آن وجود ندارد. وبهمين مقدار از بيان،ديگر اين سؤال، از اعتبار مي افتد.سپس به گونه اي ديگر نيز اين سؤال، باطل مي شود، به اين ترتيب که: همانا تدبير امام (عليه السلام) و دخالت و تصرّف او و لطفي که بواسطه او بر رعيّت مي شود، در نظر ما چيزي نيست که امري ديگر بتواند جايگزين آن شود.و اگر مطلب به همين ترتيب نمي بود، ديگر ضرورتي نداشت که در هر



[ صفحه 112]



حال، و نسبت به هر مکلّفي، امامت لازم باشد.

به عبارت ديگر، قبولِ جايگزين شدن غير امام به جاي امام (عليه السلام) در باب لطف، از قطع داشتن به ضرورت و لزوم آن در همه زمانها جلوگيري مي کند.و به اين ترتيب خود اين سؤال نوعي ضربه زدن به اصل وجوب امامت

است. پس چگونه مي توانيم آن را قبول کنيم و درباره علّت غيبت، نسبت به آن مورد سؤال قرار گيريم؟اما حدود الهي اينطور نيستند. زيرا اگر ثابت شد که اين حدود از باب لطف است و هيچ دليل عقلي يا شرعي هم، امکان وجود بديل و جانشيني براي آن در مقام لطف را مردود نشمرد، ديگر جايز است که گفته شود: همانا خداي تعالي در هنگام از بين رفتن اين حدود، چيزي را که جانشين وجايگزين آن است انجام مي دهد. در حاليکه اين نظريّه همانطور که بيان کرديم، درباره امامت درست نيست.