بازگشت

احتمال دوري و نزديکي امام






[ صفحه 104]



اگر گفته شود: هيچيک از شيعيان نيست مگر اينکه دوربودن منزلگاه امام (عليه السلام) از خود را جايز و ممکن مي داند و اينکه امام يا در مشرق يا در مغرب اقامت دارد. پس اين شيعه از مشاهده امام نسبت به معصيت خود و يا اينکه شاهدي او را در حال معصيت ببيند و نزد امام عليه او شهادت بدهد در امان است.

در حاليکه اين امر در زمان ظهور امام، حتّي با علم به دور بودن منزل او لازم نمي آيد. چون او از هيچ شهري دور نمي باشد مگر اينکه شخصي را به جانشيني خود مي گمارد تا در غياب او مردم در گناه و نافرماني از او خائف و ترسان باشند و از انتقام او بپرهيزند.

گوييم: همانطور که هيچ يک از شيعيان او نيست مگر اينکه دور بودن مکان امام از خود را احتمال مي دهد، همانطور هيچيک از آنان نيست مگر اينکه وجود او را در ديار خود و در نزديکي محل اقامت و در همسايگي منزل خود ممکن و محتمل مي داند. و همين احتمال براي تحقق پرهيز و خوف و عدم امنيّت در انجام گناه، کافي است.

علاوه بر اين، حتي در ظهور امام و با وجود گسترش قدرت و نفوذ فرمان



[ صفحه 105]



ايشان در بين همه مردم، بازهم هيچيک از انجام دهندگان کارهاي زشت و ناروا نيست مگر اينکه مخفي ماندن آن عمل را و نرسيدن خبر آن به گوش امام را احتمال مي دهد و ممکن مي شمارد با اينهمه، آن ترس بر قرار است و لطفي که در وجود امام نسبت به بازماندن امّت از گناه و نافرماني هست، ثابت مي باشد.

پس چگونه کسي که ما را به چنين چيزي در زمان غيبت ملزَم مي سازد از وجود چنين حالت مشابهي در دوران ظهور فراموش مي کند؟