عدم فرق بين غيبت و ظهور در الهام گيري اولياء
[ صفحه 96]
در خصوص آنچه ذکر کرديم و در وجوب اطاعت او و دوري جستن از نافرماني او و التزام به ديدباني او و کناره گرفتن از مقام مخالفت با آن حضرت، آيا حالت او با شيعيانش در زمان غيبت فرقي با حالت او در زمان ظهور و بروز دارد؟
در صورتيکه بر حذر بودن از غضب و ترسيدن از انتقام او هيچکدام متوقف برشناسايي عين امام و تشخيص شخص او و يقين پيداکردن به مکان او نيست. چنانکه همانا تعداد زيادي از رعيّت و مردم تحت ولايت امام ظاهر، او را به شکل معيّن نمي شناسند و شخص او را تشخيص نمي دهند و در بسياري اوقات مکان و جايگاه او را نمي دانند با اينهمه مي ترسند که هرگاه گناه و کار ناپسندي انجام دهند، مورد تأديب و بازخواست او قرار گيرند. و آنان از همين ترس و خوف بگونه اي بهره مند مي شوند که از انجام بسياري کارهاي حرام و زشت باز مي ايستند يا حد اقل به مقام تقوي و باز ايستادن از محرمات، نزديکتر مي شوند.
و اگر مطلب بر همين منوال که ما توضيح داديم باشد، ديگر سؤال در باره عدم ظهور براي دوستان نيز جا ندارد که بگويند: امام (عليه السلام) اگر بخاطر
[ صفحه 97]
ترسش از دشمنان و ريبه آميز بودن امر آنان است که براي شان ظهور نمي کند پس به چه دليلي براي دوستان و اوليايش ظاهر نمي شود؟
و اگر جز اين باشد، چگونه مي توان پذيرفت که بخاطر غيبتي که دشمنان سبب و وسيله آن بوده اند اولياء و دوستان حضرت هم از بهره مندي و مصلحت هاي خويش محروم مانند؟
و اين چيزي است که با فرض استمرار تکليف شيعيان ـ بگونه اي که امام لطف در آن محسوب مي شود ـ با عدالت منافات دارد.
زيرا ما بيان داشتيم که آنان حتي با فرض غيبت، از امام خويش (عليه السلام) بهره مند مي شوند و همانا غيبت با چنين بهره مندي که در تکليف شيعيان به آن نياز هست اصلا منافات ندارد.
و بيان کرديم که شرط بهره مندي از ايشان، ظهور و بروز ايشان نيست و از عهده اين سؤال محکم که مخالفين ما گمان کرده اند که جوابي ندارد و راه فراري از آن نيست بخوبي برآمديم.