مختصري درباره روش زندگي و سيره سيد مرتضي
[ صفحه 11]
زماني که عمر سيد مرتضي از چهل سال فزوني گرفت، و رداي جواني را از شانه فرو افکند، با عزيمتي خستگي ناپذير خود را وقف مطالعه و تدريس کرد و سراسر ايّامش را در اختيار تحصيل و تأليف کتب قرار داد و چنان به مجالست دانشمندان و معاشرت رؤسا و سردمداران فرهنگي روي آورد که مسئوليت هاي بيادگار مانده از دوران پدرش «ابو احمد» را بتمامي، تحويل برادرش «سيد رضي» داد و تا بعد از فوت او هيچيک از اين مسئوليت ها را عهده دار نگشت.
او کتابخانه اي وسيع و باعظمت تشکيل داد، و کوشيد همه کتابهاي شناخته شده عصر خويش را در آن گرد آورد.
ثعالبي تاريخ نگار گويد: ارزش کتابهاي سيد مرتضي بعد از فوت او به سي هزار دينار طلا تخمين زده شد و عدد کتب او هشتاد هزار جلد برآورد گرديد.
سيد مرتضي در نعمت و ثروت و خيراتي کثير بسر مي برد که شايد در بين دانشمندان شيعي کمتر کسي به اين مقدار مکنت مالي دست يافته باشد، نقل شده است که هشتاد قريه بين بغداد و کربلا تحت تملک او بود به گونه اي که نهري بزرگ از وسط اراضي او مي گذشت که بخاطر پيوستن آن به فرات، محل عبور کشتي هاي تجارتي و مسافرتي بود و سيّد،
[ صفحه 12]
ميوه هاي درختان حاشيه نهر را وقف گذرکنندگان از نهر، خصوصاً حاجياني نموده بود که در موسم حج، مسافرت با کشتي را بر راه خشکي ترجيح مي دادند.
در آمد اين روستاها را در هر سال، حدود بيست و چهار هزار دينار بر آورد کرده اند. او در سايه اين ثروت خدا داده توانست بدور از اشتغالات مادي و مشاکل دنيوي، تمام همّت و انديشه خويش را در خدمت مطالعه وتدريس و تأليف و صدور فتاوي قرار دهد و نيز به رغبت هاي معنوي وخواسته هاي اخلاقي خويش جامه عمل بپوشاند چنانکه همه مردم خصوصاً پويندگان راه علم و وابستگان خويش را از فضل و احسان خويش بهره مند مي نمود، خانه اش را محل ضيافت و استراحت هر غريب ونيازمند قرار داده و همه امکانات خود را در تأمين نيازهاي علمي و تحقيقاتي دانشمندان و دانش پژوهان بکار مي گرفت.
او براي بسياري از شاگردان خود، مقرّري خاصّي در نظر گرفت وشهريّه اي هميشگي قرار داد چنانکه براي شيخ «ابو جعفر طوسي» (385 ـ 460 هجري قمري) که از شاگردان خاص او بود، ماهيانه دوازده دينار مقرّر نمود که طي بيست و سه سال مصاحبت او با شيخ همچنان ادامه داشت. و نيز براي قاضي «عبدالعزيز ابن برّاج» در هر ماه هيجده دينار قرار داد و براي ديگران نيز بهمين ترتيب عمل مي کرد، و روستايي کامل با همه درآمدش را وقف تهيّه کاغذ براي فقهاء و دانشمندان کرد.
[ صفحه 13]
نقل شده است که زماني قحطي شديدي پيش آمد، مردي يهودي به بهانه تحصيل علم نجوم پيش سيد آمد و منظورش رسيدن به مال ومنالي بود. سيّد که از وضع و حال او آگاه شده بود به او اجازه داد ولي مقرر فرمود که هر روز او را به مبلغي مال مورد تشويق قرار دهند. پس از مدت زماني اندک، اسلام اختيار کرد.
و از همين نوع است آنچه «ابن خلکان» نقل کرده که «ابو الحسن علي بن احمد فالي» که شاعر و اديبي معروف بود نسخه اي بسيار نفيس با خط و ترتيبي نيکو از کتاب «الجمهرة» «ابن دُرَيد» داشت، روزگاري آنچنان نيازش شديد شد که به فروش آن تن در داد. سيد شريف مرتضي آنرا به شصت دينار خريد و زماني که آنرا ورق مي زد، خط فروشنده اش «ابو الحسن فالي» را در صفحه اي از آن يافت که چند بيت شعر را به مناسبت اضطرارش به فروش کتاب نگاشته بود که خلاصه ترجمه آن چنين بود:
«بيست سال با اين کتاب انس داشتم و هرگز گمان نمي کردم که مجبور شوم آنرا بفروشم، اگر چه بخاطر قرضهايم مجبور باشم همه عمرم را در زندان بگذرانم، امّا اکنون بخاطر ضعف و فقر شديد ناچارم به خارج کردن اين متاع گرامي از دست خويش تن در دهم، ولي حزن و اندوه من پس از آن طولاني خواهد بود.» سيد با مطالعه اين متن، نسخه کتاب را به او برگرداند و همچنانکه عادت او بر احسان به اهل علم بود هرگز ديناري از قيمت آنرا باز پس نگرفت.