بازگشت

دلالت کواکب بر وجود حضرت مهدي


1 - (فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس) [1] سوگند به ستارگاني که باز مي گردند حرکت مي کنند و از ديده ها پنهان مي شوند.»

اين ستارگان آياازثوابت هستند يااز سيارات ياازکهکشانهاي دور يا از دنباله دارها ويا...؟ اين ها همه پرسشهاي پيچيده فراواني است که هرکدام احتمال مي روند، و اگر نبود تفسير و تاءويل اهل بيت(ع)، امکان دست يابي به تفسير آنها جدا مشکل بود اگر نگوئيم محال است.

اميرالمؤمنين(ع) با توجه به ويژگيهاي(يادشده) که خداوند به آنها سوگند ياد کرده است مي فرمايد: اين ستارگان عبارتند از:

زحل؛ مشتري؛ مريخ؛ زهره و عطارد [2] .

منظور علي(ع) سيارات پنجگانه و متداول آن عصر بوده و منافاتي ندارد که امروزه ما سياره هاي اورانوس، نپتون و پلوتون را برآن بيفزائيم چنان که اين امکان نيز وجود دارد که در آينده سياره يا سياراتي کشف و بر آن ها اضافه گردند.

علامه طباطبائي(ره) در ميان تفسرهايي که بر اين آيات بيان شده است، اين تفسير را انتخاب کرده که مراد از صفات يادشده عبارت است از «استقامت»، «رجعت» و «اقامت» سيارات ياد شده زماني حرکت متشابه دارند(استقامت) آنگاه برمي گردند و عقب مي روند(رجعت) آنگاه توقف مي کنند و سرانجام به حرکت متشابه خودادامه مسير مي دهند [3] .

اين سرگرداني در حرکت سبب شد منجمان آنها را «متحيره»بنامند ليکن عجيب است جناب علامه با اين که در جاي جاي تفسيرگرانسنگ الميزان مي نويسد: هياءت بطليموسي باطل است، در اينجاتفسير آيات مزبور را بر همان اساس باطل قرار داده و سخنان فوق را به نگارش آورده است.

شايسته است جهت توضيح سخن، ما تفسير آيات را هم بر اساس هياءت قديم (بطليموس) و هم بر پايه هياءت جديد بنگاريم.

اما براساس هياءت بطليموس: غير از ماه و خورشيد اجرام ديگري چون زهره، مريخ، مشتري، زحل از سياره هاي درخشان، به شمار رفته ولي برخلاف ساير ستارگان(ثوابت) چشمک نمي زنند. -اين امر نشانه نزديک بودن آنها به زمين است- با اين وجود، درخشندگي آنهاگاهي زياد و گاهي کم مي شود- سياره ها هميشه در نزديکي «دايره البروج» در آسمان ديده مي شوند.

ما چنانچه اجرام ياد شده را در طول چند شب متوالي نظاره کنيم،مي بينيم که مانند خورشيد و ساير ستارگان، از شرق طلوع مي کنندو در غرب ناپديد مي شوند، همچنين علاوه بر حرکت شبانه روزي مانندخورشيد از ستارگان(ثوابت) عقب مي افتند و به نظر مي رسد که نسبت به ستارگان داراي يک نوع حرکت از «غرب به شرق» مي باشند، ولي نه تنها رعت حرکت از غرب به شرق آنها با سرعت حرکت از غرب به شرق خورشيد تفاوت دارد، بلکه هر يک از اين سياره ها در حرکت از«غرب به شرق» خود داراي سرعتي خاص و متفاوت با سيارات ديگراست.

افزون بر اين، سيارات گاهي در مسير خود حرکتي غير عادي دارند، از باب نمونه، سياره بهرام(مريخ) حرکت غير عادي اووقتي آغاز مي شود که با خورشيد در حالت «مقابله» باشد(يعني 1800 درجه اختلاف مسير داشته باشند). در اين حالت طلوع آن باغروب خورشيد همزمان است، اگر هنگامي که مريخ نسبت به خورشيددر حالت مقابله است، آن را براي چند هفته زير نظر بگيريم مي بينيم مريخ ابتداء به طور عادي در زمينه ستارگان(ثوابت) به طرف شرق تغيير موقعيت مي دهد(استقامت) ولي پس از چند شب چنين به نظر مي آيد که حرکت از غرب به شرق آن متوقف مي شود(اقامت اول) سپس به مدت چند شب نسبت به ستارگان در جهت «شرق به غرب» حرکت مي کند(رجعت، برگشت، قهقراء) و باز پس از چند شب ديگر دوباره ظاهرا متوقف مي شود(اقامت دوم) و آنگاه از نو، به حرکت معمولي(متشابه) خود از «غرب به شرق» ادامه مي دهد. ازاين رو اين نوع حرکت را «حرکت عقب گردي» مي نامند. به هنگام حرکت عقب گردي درخشندگي مريخ بيشتر است. حالتي شبيه مريخ درمورد ساير سيارات نيز مشاهده مي شود.

اما براساس هياءت جديد(خورشيد مرکزي) بايد گفت: حرکت واقعي سيارات را نمي توان از زمين مشاهده کرد، زيرا زمين پيوسته خوددر حرکت است، از اين رو چيزي که در حرکت سيارات شايسته توجه خاص است، رکت بازگشتي(رجعي، قهقرائي) آنهاست، در اين حرکت چنين مشاهده مي شود که سياره در جهتي خلاف جهت عادي خويش حرکت مي کند.

قرن هاي زياد توجيه حرکت بازگشتي، منجمان را به حيرت افکنده بود، ولي آنان نسبت حيرت و سرگرداني را به سيارات داده و آنهارا «متحيره» مي خواندند تا اين که «کوپرنيکوس» آن را توضيح داد:

«فرض کنيد که دايره داخلي -در شکل زير- مدار زمين را به دورخورشيد نشان دهد، و دايره بيروني مدار بهرام را، زمين که به خورشيد نزديکتر است، تندتر از مريخ حرکت مي کند، فرض کنيد که قسمت بالاي تصوير بخشي از کره آسمان باشد که به منزله زمينه اي بر حرکت مريخ و سيارات به شمار آيد».

بنابراين: هنگامي که زمين در مکان 1- است، مريخ در مکان 1بر کره آسمان ديده مي شود، چند هفته بعد زمين و مريخ هر دو درمدارهايشان جابجا شده اند، اينک مريخ در نقطه 2 است. وقتي که زمين از نقاط 3 و 4 مي گذرد، خطي که حرکت مريخ را بر کره آسمان نشان مي دهد، حرکت بازگشتي سياره را توجيه مي کند.

در اين شکل زمين که از مريخ به خورشيد نزديکتر است، تندتر ازمريخ حرکت مي کند (زمين يک دور کامل را در 365 روز مي پيمايد ومريخ در687 روز) در نقطه 1، مريخ بر زمين پيشي دارد و حرکت آن مستقيم(از غرب به شرق) است، در نقطه 4، زمين از مريخ جلوافتاده و حرکت مريخ بازگشتي(رجعي، قهقرائي) به نظر مي رسد [4] .

تاءويل آيات

در ذيل آيات مزبور روايات فراواني به چشم مي خورد که در آنهابه روشني از حضرت مهدي(ع) سخن به ميان آمده است و اگر نبودتاءويل معصوم(ع)، کسي را ياراي تطبيق بر آن وجود مبارک نمي بود.

2 - (اقتربت الساعة و انشق القمر- فتول عنهم يوم يدع الداع الي شئ نکر)

(قمر: 1 و6).

«آن ساعت نزديک آمد و ماه آسمان شکافته شد. پس از آنان روي بگردان تا روزي که ندا کننده اي خلق را به عالمي حيرت آور و هول انگيز دعوت کند».

در حديثي آن ساعت را خروج حضرت مهدي(ع) دانسته که مردم را به آئيني فرا مي خواند که آن را منکر و ناشناخته مي دانند و باور نمي کنند که آئين اسلام باشد.

امام صادق(ع) برخي از ويژگيهاي آئين اسلام در آن زمان را اين گونه برمي شمارد:

وقتي حضرت قائم قيام کند، به جانب کوفه رهسپار مي شود و چهار مسجد را در کوفه ويران مي سازد[چرا که با موازين اسلام همخوان نيستند] و در روي کره زمين مسجدي که داراي اشراف و بالکن باشد، باقي نخواهد ماند جز اين ويران مي سازد و آنها را بدون صاف و مستوي[بدون بالکن و اشراف] مي سازد، راههاي بزرگ را توسعه مي بخشد و همه چيزهايي که از ديوارها به کوچه و خيابان موجود است، از قبيل بالکن، ناودان و... دستور مي فرمايد برچيده شوند، همه بدعت ها را از بين مي برد و همه سنت ها را تجديد مي فرمايد شهرها و کشورهاي قسطنطنيه، چين و کوهستانهاي ديلم را مي گشايد، و هفت سال اين گونه حکم مي راند که هر سالي برابر ده سال از سالهاي معمولي است. سپس آنچه خدا خواهد انجام مي دهد.

راوي خبر مي پرسد: فدايت گردم چگونه سالها طولاني مي شود[و يک سال به اندازه ده سال خواهد گشت] فرمود: خداوند متعال فرمان مي دهد فلک درنگ و حرکت را کند گرداند از اين رو روزها و سالها طولاني خواهند گشت.

ابو بصير که راوي خبر است، باز مي پرسد: آنان مي گويند فلک اگر تغيير کند[و از حرکت معمولي باز ايستد يا کند شود]، از بين خواهد رفت؟ فرمود: اين سخن زنديقان است، اما مسلمانان چنين راهي را نخواهند پيمود و حال آن که خداوند متعال ماه را براي پيامبر(ص) شکافت و قبل از آن خورشيد را براي يوشع بن نون برگرداند، از همه بالاتر، خبر داد به طولاني بودن روز قيامت روزي که برابر هزار سال از سالهاي معمولي مردمان است. [5] .


پاورقي

[1] تکوير: 15،16.

[2] نورالثقلين، مجمع البيان و الميزان، ذيل آيه.

[3] الميزان، ذيل آيه.

[4] حرکت اختران، تاليف و تدريس نگارنده در موسسه پژوهشهاي فلکي و نجومي، قم.

[5] تفسير نورالثقلين، ذيل قمر، 1،6 - بحارج 52، ص 333،337و339.