بازگشت

انتظار فرج


از جـمـله تـکـليـفـهاي مهمّ امت اسلامي در دوران غيبت کبري، انتظار فرج حضرت مهدي (عج) است. حـقـيـقـت انـتـظـار فـرج در مـفـهـوم اسـلامـي خـود عـبـارت اسـت از آمـادگـي کـامـل و هـمـيـشـگي فرد منتظر براي تحقق بخشيدن حکومت اسلامي جهاني به رهبري آخرين ذخيره الهي بر روي زمين. اين آمادگي وقتي حاصل مي شود که شخص منتظر علاوه بر بعد اعتقادي در بعد نفساني و رفتاري نيز به اصلاح خود همّت گمارده باشد.

از نظر دروني و نفساني به حدّي از آمادگي روحي و خودسازي و تزکيه نفس رسيده باشد که در هـر لحـظـه آمـادگـي لبـيـک گويي به نداي آن حضرت را داشته باشد، بگونه اي که هيچ وابستگي اي نتواند او را از پيوستن به سپاه حضرت مهدي (عج) باز دارد.

از نـظـر رفـتـاري نـيـز در طـول زنـدگـي خـود بـه هـمـه وظـايـف فـردي و اجـتـمـاعـي خـويـش عمل کرده، در تمامي زمينه ها الگوي يک انسان کامل باشد.

بديهي است وصول به چنين مرتبه اي از کمال نفساني و رفتاري کاري بس دشوار است و تنها انـسانهايي بدان دست مي يابند که به تعبير بعضي از روايات، خداوند دلشان را به ايمان آزموده است..

انـتـظـار فـرج، تبلور همه اصول اعتقادي و مسائل عملي اسلام است؛ از يکتايي خدا گرفته تا رسالت پيامبر، امامت امامان معصوم و التزام عملي به تمامي احکام و دستورات اسلامي.

انـتـظـار فـرج، انـتـظار ظهور امامي است که جهان را پس از آنکه از ظلم و جور آکنده شده پر از عدل و داد مي کند.

انـتـظـار فـرج بـا چـنـين محتوايي، سازنده و حرکت زاست. از اين رو، در ميان عبادتهاي فردي و اجتماعي، جايگاه ويژه اي دارد و در بيان رسول اکرم (ص) برترين عبادت دانسته شده است:

(اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ).

برترين عبادت، انتظار فرج است.

عـلّت آن شـايـد ايـن بـاشـد کـه انـتـظـار فـرج تـبـلور ولايـت اسـت؛ ولايـتـي کـه صـحـّت هـمـه اعـمـال مـنـوط بـه آن اسـت و بـدون آن هـيـچ عـمـلي پـذيـرفـتـه نـيـسـت. از امـام صـادق (ع) چـنين نقل شده است:

(اَفـْضـَلُ البِقاعِ مابَيْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ، وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً عَمِرَ ما عَمِرَ نُوْحٌ في قَوْمِه اَلْفَ سَنَةٍ اِلاّ خـَمـْسينَ عامًا، يَصُومُ النَّهارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ في ذلِکَ الْمَکانِ، ثُمَّ لَقيَ اللّهَ بِغَيْرِ وِلايَتِنا لَمْ يَنْفَعْهُ ذلِکَ شَيْئًا).

بـرترين نقطه روي زمين بين رکن و مقام (ابراهيم) است. اگر کسي به اندازه عمر نوح ـ يعني 950 سـال ـ در مـيـان قـومـش زنـدگـي کـنـد و هـمـه ايـن مـدت را در مـکـان يـاد شـده بـه عـبـادت مشغول باشد، روزها را به روزه و شبها را به شب زنده داري سپري نمايد، ولي بدون ولايت ما خدا را ديدار کند، اين عبادتها سودي به وي نخواهد رساند.