بازگشت

دوران حيرت و آزمايش امّت


فترت دوران غيبت کبري از دشوارترين فترتهايي است که تا کنون امّتي در ارتباط با فقدان و غـيـبـت پـيـشواي خود ديده است. پيش از اين به غيبت موقت انبيا و جانشينان آنان از امت خود اشاره کرديم، ولي غيبت هيچ يک از آنان چه از نظر دامنه و چه از نظر حسّاسيت زماني و مشکلات و زمينه هـاي انـحـرافـي کـه در پيش روي امّت قرار داشت به پايه غيبت آخرين وصيّ پيامبر(ص) نمي رسد.

حـضـرت مـوسـي بـا اعلام قبلي به منظور دريافت تورات، سي روز از امت خود غايب شد، ولي هـنـگـامـي کـه از سـوي خـدا مـاءمـوريـت يـافـت غيبت خود را ده روز ديگر تمديد کند، امّت وي دچار انـحـراف و گـمـراهـي شـد و بـر اسـاس نـقـل تاريخ، هفتاد هزار نفر آنان در برابر گوساله سامري سجده کردند با آنکه هارون به عنوان جانشين موسي و نايب خاص او در ميان آنان بود و ايـشان را از گرايش به سامري و گوساله او برحذر داشت؛. در صورتي که از آغـاز غـيـبت کبري تا کنون دهها، بلکه صدها تن از منحرفان و سامري مسلکان ادعاي مهدويت يا نـيـابـت از حـضـرت مـهـدي (عـج) کـرده انـد کـه بـرخـي از آنـان مثل (حسين بن منصور حلّاج) همچون سامريّ، شعبده باز و داراي کارهاي خارق العاده بودند.

رسـول گـرامـي اسـلام و جـانـشينان آن حضرت از پيش، اين دشواري و وضعيّت استثنايي را در پـيـش روي امـت خـود مـي ديـدنـد و بـا تـعبيرهاي گوناگون، خطر آن را گوشزد مي کردند. در سخني از پيامبر اکرم (ص) چنين نقل شده است:

(تَکُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فيهَا الْاُمَمُ).

براي او غيبت و (براي امّت) حيرتي خواهد بود که جمعيّتهاي زيادي در آن گمراه خواهند شد.

امير مؤ منان (ع) فرمود:

(يَکُونُ لِغَيْبَتِه حَيْرَةٌ يَضِلُّ فيها اَقْوامٌ وَ يَهْتَدُونَ آخَرُونَ).

بـراي غيبت او حيرتي است که گروههايي در آن گمراه مي شوند و گروههايي ديگر از پرتو هدايتش بهره مي گيرند.

امام باقر(ع) مي فرمايد:

(يَخْرُجُ بَعْدَ غَيْبَةٍ وَ حَيْرَةٍ لايَثْبُتُ فيها عَلي دينِه اِلا الُْمخْلِصُونَ الْمُباشِرُونَ لِرُوحِ الْيَقينِ، اَلَّذيـنَ اءَخـَذَ اللّهُ مـيـثـاقـَهـُمْ بـِوِلايـَتـِنـا وَ کـَتـَبَ فـي قـُلُوبـِهـِمُ الْايـمـانَ وَ اَيَّدَهـُمْ بـِرُوحـٍ مِنْهُ).

بـعد از غيبت و حيرتي ظهور مي کند. در اين فترت تنها افراد مخلصي که همراه و برخوردار از روح يـقـيـن هستند، بر دين خود استوار مي مانند؛ کساني که خداوند از آنها درباره ولايت ما پيمان گـرفته و ايمان را در دلهاي آن نوشته و مستقر ساخته و آنان را با روحي از خود تاءييد کرده است.

ايـن روايـات از يـکسو خطر حيرت و سردرگمي امّت در دوران غيبت را که متاءسفانه گريبانگير بـيـشـتـر مردم مي شود گوشزد مي کند و از سوي ديگر، ثابت قدمان در راه ولايت آن حضرت را بـشـارت مـي دهـد کـه ايـمـان و اخـلاص در عـمق وجود آنان رسوخ پيدا کرده و ايشان از سوي خدا همواره مورد تاءييد هستند.

بـديـهـي است مقام چنين مردمي که نه پيامبرشان را ديده اند و نه امام زمانشان را ولي ـ برغم آن هـمـه راهـهاي انحرافي و دامهاي شيطاني که در برابرشان گسترده شده ـ بدانان ايمان راسخ پـيـدا کرده و در راه ولايتشان استوار مانده اند، بمراتب بالاتر از مقام کساني است که محضر آن بـزرگـواران را درک کـرده و پـس از ديـدن مـعـجـزه يـا کـرامـتـي بـه ايـشـان گـرويـده انـد. رسول خدا(ص) فرمود:

(اِنَّ اَعـْظـَمَ النـّاسِ يـَقـيـنًا قَوْمٌ يَکُونُونَ في آخِرِ الزَّمانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الحُجَّةُ فَاَّمَنُوا بِسَوادٍ في بَياضٍ).

والاترين مردم از نظر يقين، قومي هستند در آخر الزمان که پيامبر(ص) را درک نکرده اند و حجّت خـدا از آنـان پـوشـيـده داشـتـه شـده است. آنان به (صرف ديدن) مرکّب سياه روي کاغذ سفيد، ايمان آورده اند.

در روايت ديگري که از رسول اکرم (ص) نقل شده، براي هر يک از آنان پاداشي پنجاه برابر پاداش يک فرد در زمان رسول خدا(ص) منظور شده است:

(سَيَاءْتي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِکُمْ الرَّجُلُ الْواحِدُ مِنْهُمْ لَهُ اَجْرُ خَمْسينَ مِنْکُمْ...

قالُوا: يا رَسُولَ اللّهِ! نَحْنُ کُنّا مَعَکَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ اُحُدٍ وَ نَزَلَ فينَا الْقُرْآنُ. فَقالَ: اِنَّکُمْ لَوْ تَحْمِلُوا لِما حَمَلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ).

پـس از شـمـا قـومـي خـواهـنـد آمد که پاداش هر يک از آنان برابر پاداش پنجاه نفر از شماست. گفتند: اي رسول خدا! ما در نبردهاي بدر، حنين و احد در محضر شما شرکت کرديم و قرآن در ميان مـا نـازل شـد (چـگـونه آنان از ما برترند؟) فرمود: اگر آنچه برآنان روي خواهدداد، بر شما روي مي آورد، نمي توانستيد چون آنان شکيبايي پيشه کنيد.

امام خميني رضوان اللّه عليه در وصيّت نامه سياسي الهي اش در همين ارتباط مي فرمايد:

(من با جراءت مدّعي هستم که ملّت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملّت حجاز در عهد رسول اللّه (ص) و کوفه و عراق در عهد اميرالمؤ منين و حسين بن علي صلوات اللّه و سلامه عـليـهـمـا مـي بـاشـنـد... در صـورتـي کـه نـه در مـحـضـر مـبـارک رسول اکرم (ص) هستند و نه در محضر امام معصوم صلوات الله عليه.)